کاش ، برای بارون ، شانه هایت را داشتم
حجت اله حبیبی...
حسرت روزایی که نیومده تمومه چه بدشده عشقای این دوره وزمونه...
ما کِه زِندگی نِمیکُنیم فَقط شَبامونو صُبح میکُنیم !🖤....
کاش یکی بود
که بودنش تمام نبودن ها را جبران می کرد...
حجت اله حبیبی...
مرا راحت بگذارید
و جوری رفتار کنید که انگار
سالهاست که مرده ام......
سلاح من قلم است
که می تواند دنیا را هوشیار کند
جهان را بیدار ....
جنگ را خاموش سازد...
ستاره ی نگاهت
سوسوی بی رمق شبتابی است
که دل هیچ شبی را روشن نمی کند...
..... فیروزه سمیعی...
دست از جان شستیم به سکوت
قاتل به هزار گونه در فریاد
......
فیروزه سمیعی...
دست در دست تو عاشقانه خواهم رفت🍃
ای عاشق وفادار قدیمی ای مرگ🍃...
ترس!
ای گنهکار ازلی؛
تو تبعیدگر عشقی...
فیروزه سمیعی...
🍀ظلام چشمانم مرگ را
بفریبد
فریب روزگار التفاتم نیست🍀
فیروزه سمیعی...
همه ی عمر گذشت به دریغ و افسوس
حاصل عمر چه باشد جز غم ای کاش ها...
فیروزه سمیعی...
تو را یادم فراموش نمی شود هرگز🍃
تو خود فراموش کردی یادم را 🍃
فیروزه سمیعی...
من در ثانیه های کشدار
و ساعت های لجباز
و عقربه های نیش دار
در انتظار نیامدنت
زنگ می زنم🕛
فیروزه سمیعی...
وصل او از دادن جان سخت تر
یا حبیبی خواندم و عزرائیل گفت علیک🍃
فیروزه سمیعی...
من و تو زخمی دست هم شدیم
من یه گل بودم ، تو تیغ رو تن سبز من شدی
فیروزه سمیعی...
راز دل سرگشته را گفتم
رفتی نپرسیدی غم دل را
فیروزه سمیعی...
دیگه چجوری بهت بفهمونم ازت ناراحتم؟...
دریا خواب بود و ساحل
غروب می خواند
روز شد و غروب برد ساحل را
فیروزه سمیعی...
هنوز می تپد
بر تن سپید کاغذ
قلب سیاه کربنی...🖤...
🥀نرود در دل سنگ اشک بهار🍃
🥀گل چه آسان می شود پرپر باد 🍃
فیروزه سمیعی...
دست بیدادگر زمان بشکند
که تبر گشت بر تن فرهاد🌾
فیروز سمیعی...
❣️ که بود آنکه مرا بنام می خواند
کجاست مجنون گل عذار من ❣️
فیروزه سمیعی...
یاس نام تو را داشت
یأس نام مرا
بوی خوش آغوشت
نابود کند غم را
فیروز سمیعی...
جای پایت پر از ستاره است
هنوز در شب قدم میزنی...؟!...
کاش چرخ روزگار به حال ما خوش بود
در این زمانه بی رحم ........