پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یه چیزی بگم بهت بیاد دوسِت دارم زیاد میمیرم اگه نبینمت یا دلت منو نخوادچه هوای عاشقونه ای داره بارون میاد داره بارون میاد …اگه بدونی بخاطرت حالم چجوریه، اینا همه تقصیر دله تقصیر دوریهاومدن تو قشنگترین مزد صبوریه مزد صبوریه …بارون بارون دلمو ببر پیشش قلبم داره میسوزه تو آتیششبارون بارون تو که منو میشناسی یه آدم دیوونه یه آدم احساسی..._برشی از ترانه...
عشق لالاییِ بارون تو شباست نم نمِ بارونِ پشتِ شیشه هاسلحظه ی شبنم و برگِ گلِ یاس لحظه ی رهاییِ پرنده هاستو خودِ عشقی که همزادِ منی تو سکوتِ منُ فریادِ منیتو خودِ عشقی که شوقِ موندنی غمِ تلخِ گنگِ شعرهای منی..._برشی از ترانه...
بعضی وقتا که دلم تنگ میشهوقتایی که از خودم بیزارمبه هوای یکم قدم زدنچتر تنهاییمو برمیدارممیزنم دل به دل خیابونا زیر بارونی که نم نم میزنهجای خالیه تو هم حس میشه این هوا هوایه با تو بودنهیه نفر دلش میخواد تو این هوا خودشو جا کنه زیر چتر توکی از این کوچه گذشتی که هنوزمونده تو هوای کوچه عطر تو..._برشی از ترانه...
توی باغچه ی نگاهم پر گریه، پر آهمکاشکی بودی و میدیدی همه ی گلاشو چیدیتموم روزای هفته که پر غم شده رفتهمنو گلدونت میشینیم فقط عکساتو میبینیمروز پنجشنبه دوباره وعده دیدنه یارهروی سنگ سردی از غم میریزه اشکای خستمتا که قاصدک دوباره خبری ازت بیارهبا یه دسته گل ارزون پیشتم من زیر بارونقربون مست نگاهت قربون چشمای ماهتقربون گرمی دستات صدای اروم پاهاتچرا بارونو ندیدی رفتن جونو ندیدیخستگی هامو ندیدی چرا اشکامو ...
چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده..._برشی از ترانه...
بارون چنان آرومت می کنه ،که هیچ مُسَکِنی ، نه .حجت اله حبیبی...
سکوت عاشقانه تویی صدای هر ترانه توییکه بهترین بهانه توییبرای حال خوبمتو با منی که خسته نشمکه بی هوا نفس نکشمتویی تویی تو حال خوشم تویی خیال خوبمکاش که بارون بزنه که ساز محبوب منهصدای بارونتو ،تویی موسیقی عشق......
کاش ، برای بارون ، شانه هایت را داشتم حجت اله حبیبی...
- یه روزی خاک قدر بارونو میدونه ولی اون روز دیگه بارون نمیباره .حقیقتا قشنگ بود ))! Farzaneh 22...
گفت: چجوری عاشقی کنم بین این همه آدم رنگارنگکه ممکنه هرکسی به هر نحویبه شکل رقیب بیاد جلو رومگفتم : کاری نداره که!وقت بارون ، هر ساعتی که بارون باریددستش رو بگیر و ساعت ها زیر بارونبغلش کن و ببوستش...وقتی دلش گرفت بدون اینکه دلیلشرو بپرسی بغلش کن و در گوشش بگوهمیشه کنارشی و تنهاش نمیزاری...هر روز بهش بگو چقدر زیباست اون موقع میبینی علاوه بر حال خوب و عاشقشهر روز زیباتر از قبل شده...بهش احترام بزار و درمورد علایقش و علا...
دیشب ،باران روی شانه های پنجره می گریست .حسودی ام شد !چرا که من پنجره ای نداشتم :)...
چرا خوابم نمی بره چرا خستگیام از تنم نمی پرهچرا همه اش داغونم چرا این ساعت اصلا نمی گذرهاین حباب نمی شکنه چرا هیچکسی صدام و نمی شنوهبهم بگو چرا وقتی نیستی انگار هر چی دارم بازم یه چیش کمهمن دارم این و می بینم که یه روز می ام دوباره کنارت اروم می گیرمبرقص تو برقص تو برقص تو زیر بارونبرقص تو زیر بارون با منبرقص تو برقص تو برقص تو زیر بارونبرقص تو زیر بارون با من...برشی از ترانه...
بارون اومدو یادم داد تو زورت بیشترهممکنه هر دفعه اونجوری که میخواستی پیش نره …خاطره هام داره خوابو میگیره ازمدوری و من دیگه ته دنیام قلبت نوک قله ی قافه …من که تو زندگیم هیشکی نیست چه دروغی دارم بگم آخهاین همه دوری نه واسه تو خوبه نه من …برشی از ترانه...
بعد ما بارون میباره عطر آزادی…پر میشه این خونه از رقص و گل و شادی!ما بریم تو سینه ها رگبار و آهن نیست…دیگه هیچ خاکستری از جنس آدم نیستبرشی از ترانه...
بی تو هوای من چه بارانی ست در کوچه های شب نگرانی ستبگو کجا بگردم به دنبالتکه عاشقانه های من پنهانی ست روزهایم میگذشت ُ نمی دیدی که حال ُ احوال ِ من چه طوفانی ستهرگز ندیدی دلواپسی ِ مرا که روز های عمر من پایانی ست ..سیده فاطمه حسینی...
عشق همیشه آدم رو غافلگیر میکنه! ازم پرسیدی، عشق مثل چی می مونه؟! گفتم، عشق مثل بارونه! گاهی اونقدر محکم و بی رحمانه می باره، که واسه فرار کردن ازش، می خوای برگردی و از ادامه ی راه منصرف شی یا یک چتر تهیه می کنی و با احتیاط به راهت ادامه میدی!اما، بعضی وقت ها هم، این بارون خیلی آروم و بی سر و صدا می باره ، جوری که تازه تو نیمه های راه می فهمی خیس شدی و راه برگشت هم خیلی طولانیه...عشق همیشه آدم رو غافلگیر می کنهمثلِ بارون!...Saeideh...
عنوان شعر : بارون تنهاییباز بارون، یه هوایه آروم نشستن لب پنجره با یه قلب داغونبازی با صدای نادون به یاده خاطره هامونمینویسم خنده هاتو با زلاله چشم گریوندوباره ودای بارون دوباره اسم خیابوندوباره نگاه مجنون دوباره چشای حیرونبسته شد یاد دقایق خسته شد بند حقایقدوباره بوی شقایقدوباره حس یه عاشقمحمد صالح خوب...
میگن بارون، لحظه ها رو خاطره می کنه.میگن بارون، روی شیشه ی دل وقتی می شینه غم و از بین می بره .میگن وقتی زیر بارون دعا کنی، دعاهات قبول میشه.نمی دونم این ها راستن یا دروغ.شاید هم هر دو باشن، شاید هم نه.اما این و نمی دونم، چرا وقتی آدم هامیان تو زندگی هم دیگه، لحظه های بارونی و باهم دارن شادن و زیر بارون برای خودشون عاشقی می کنن ،ولی بزنه یک روز اون ادمه برهباز هم بارون براشون همین قدر قشنگه؟باز هم بارون انقدر دل ا...
پاییز که می رسد باد تازیانه هایش را بر تن درختان احساسم می کوبد، تا برگ برگ خاطراتت ،در هجوم دل تنگی، فرو بریزد وهوای ابری چشمانم مروارید اشک را بدرقه ی رفتنت کند ،قلبم از یورش تازیانه های باد به درد می آید وفریاد زنان تو را می خواند ببار بارون که با من هم نشینی...حجت اله حبیبی...
همیشه یادت باشه موقع بارون بخندی اره ابر گریه میکنه....گل تشنگیش برطرف میشه، منم تنهاییم)چون توی خاطرات با تو بودن جاری میشم...مبینا سایه وند...
فکر نمیکردم دلت تنها بره، اما دیدم میشه فکر نمیکردم بشى یه خاطره، اما دیدم میشه دنیا از چیزى که میگن بدتره آره دیدم میشه، خدا میشه،گیسو افشان، رفتى و شهرى شد پریشانت گیسو افشان، چشمان خیس خانه حیرانت گیسو افشان، کو شعله ى زیباى چشمانت گیسو افشان، کو شانه هاى نرم بارانت آروم بخواب عشق من آروم بخواب بعد از این بى اضطراب آروم بخواب،تو این حیاط، واى اگه بارون بیاد قلبم از جا در میاد بارون بیاد گیسو افشان، رفتى و شهرى شد پریشانت گی...
از بهترین ترکیب های دنیا اهنگ. بارون. پیاده روی کتاب . قهوه . سکوت اهنگ.شب. بام موهاش .دستاش .چشماش...
خاطره هات رویاییههواام بارونیهاین یه دیوونگیه که قدم میزنم با یادت... ❥کوچه هاام خالیهچه حس عجیبیهانگار همه چی بهم میگنکه دیگه ندارمت... ❥...
+ ببخشید دیر کردم... از روزایی که هوا اَبریه ولی بارون نمیاد، متنفرم! + چه ربطی داشت؟ وقتی میگی الان میام، ولی دیر میای، به همون اندازه حالم بد میشه......
نیستیو صداى بارونو بشنوى نیستیو بعد بارون قدم بزنیمو نفس بکشیموعطرخاک نم خورده ى بارون وجودمونو پر کنه از آرامشنیستیو خیس بشیم زیر بارونواز تهِ تهِ دل بخندیمنیستیو گرماى بدنت سرماى جونمو ببره نیستیو اما منم اینجا با صداى بارون . . . بوى خاک نم خورده ى بعدش و . . .سرمایى که از تنم رفتنى نیست...!...
تصور کن بارون بزنهخیابونا رو آب بگیرهزنگ بزنی بگیپایه همیشه دیوونگیاملباساتو بپوش تا خیابونا رو از صدای شالاپ شلوپ پاهامون،تو آب بارون و خنده های خوشحالمون بی نصیب نذاریمراه رفتن تو بارون وقتی خیسِ خیس میشی جز شیرینی های هشت گانه جهانه...فاطمه قندهاری...
بارون نگاه به من و / به قلب غمگینم کن آروم نباریه کمی / تندتربزن خیسم کن...
روی دیوارای سنگی بنویسرو گلای توت فرنگی بنویسخودتو درشت و زیبا بنویسمنو عاشق منو تنها بنویسروی نغمه های بارون بنویسبا غم لیلی و مجنون بنویسروی شفافی چشمه بنویسبا هزار ناز و کرشمه بنویسبا شروع یه نت دو بنویسمنو خط بزن فقط تو بنویس...
اومدم پشت پنجره، گوشه ی پرده رو کنار زدم و خیره شدم به خیابونی که روبه روی پنجرمون بود.پاکت وینستون آبیم رو باز کردم، یه نخ از توش درآوردم و بین لبام نگهش داشتم.کام اول رو کشیدم:\پشت چراغ قرمز بودیم، پسربچه ی گل فروش بهم گفت:-عمو برا خانومت گل نمی خری؟نگات کردم.لبخند زدی.خواستم کیف پولمو درارمو برات گل بخرم که بوق ماشینای پشت سر بهم فهموند چراغ سبز شده و باید رفت!\دود کام اولم توو هوا پخش شد!کام دوم رو کشیدم:رو موتور بودم.از...
شنیدم خیلیا دیدن تورو با اونمی رفتی پا به پاش تنها زیر بارون......
حس بودن کنار تو مثل احساس ترنم بارون رو بالای ترک خورده قاصدک میمونه...درسته ک با نمِ بارون بال پرواز قاصدک میشکنه ولی برای قاصدک یه خواب عمیق توی آغوش بارون به هزار سال بیداری و سرگردونی و ناز کشیدن از هر خس و خاشاکی میارزه.......
اولا صبحت بخیر به نیڪی و پر مهردوما امیدوارم هر صبح ڪه به خورشید نگاه می ڪنیپر بشی از امید از انگیزه حال دلت رو ڪوڪ ڪنیبه غم پشت پا بزنیبگی بخندی خوش باشیبا بارون هم آواز بشیبه صدای پرنده ها گوش بدی...
غم میون دوتا چشمون قشنگتلونه کردهشب تو موهای سیاهتخونه کردهدوتا چشمون سیاهتمثل شب های منهسیاهی های دو چشمتمثل غم های منهوقتی بغض از مژه هام پایین میاد،بارون میشهسیل غم آبادیمو ویرونه کردهوقتی با من میمونی تنهاییموباد می برهدوتا چشمام بارونِشبونه کردهبهار از دستای من پر زد و رفتگل یخ توی دلمجوونه کردهتو اتاقم دارم از تنهایی آتیش می گیرمای شکوفه توی اینزمونه کردهچی بخونم جوونیم رفت و صدام رفته دیگهگل یخ ت...
زیر بارون عشق رو بوسیدن کمال لذته️️️️...
+ سوگلی ؟اصن مگه آدم از دنیا چی میخوادجز یه خیابون زیر بارونیه لیوان پر چایی ویه آدم که یکم بفهمدش ؟...
بارون و اسفند و خنکی ملس هوا.....دستمو از پنجره میارم بیرون و باد منو با خودش میبره.این روزها حسم به دنیا عوض شده و انگار همه چیز سر جای خودش قرار گرفته, باید همه چیز شکل خوشبختی باشه غیر از این نمیشه !...
دوباره نم نم ریز بارونبا خیالت میزنم من بیرونباز خیابون بازم آهنگاتتو صدام میکنی و میگم جونآخه این اولین باره که دلم میگه آرهدلم عاشقه ولی به روم نمیاره...
بمیرم من واسه عشقِ دوتامونو!واسه تنهایی بی انتهامونو…کی باید جمع کنه این قلبِ داغونو؟!تو رفتی و غمت یه شبه آبم کرد!ببین دنیا، منو بی تو جوابم کرد…تو رفتی حرفِ این مردم خرابم کردتو رفتی؛ زندگیمون رفت…یه عاشق، زیر بارون رفت......
پدر ای چراغ خونه ! مرد دریا، مرد بارونبا تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندونهر چی دارم از تو دارم، تو بهار آرزوهاهنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا پدرم روزت مبارک...
صبح شنبه نبودی . . .غروب جمعه نبودی . . .روز تولدم نبودی . . .بارون بارید نبودی . . .تنها موندم نبودی . . .همش نبودی . . .همش نیستی . . .همش . . . !...
حسادت میکنم به استکانِ پر از چایی که لبهاتو میبوسهحسادت میکنم به گلِ سرخی که رو میزِ اتاقِ تو میپوسه.حسادت میکنم به پیرهنی که تنت رُ توی آغوشش گرفته،به اون تقویمِ رومیزی که دستات ورق میزننش هفته به هفته.حسودی میکنم به اون نسیمی که میپیچه به دورت مثلِ پیچک،به مهتابی که میتابه به چهرهت شبا که خوابی مثلِ یه عروسک.حسادت میکنم به شونهی تو که هر روز گم میشه تو عطرِ گیستحسادت میکنم به دستایی که کشیده میشه رو گونهی خی...
پای تو گیرم من یه چند وقته که بعد رفتنت دریا نمیرممیترسم آخه بی هوا بارون بیاد دست کیو باید بگیرمهر شب تو رویا من تورو میبینمت میگی کنارم خوبه حالتمیخندی و باز من گلای صورتی میذارم عشقم روی شالتبزن بیرون از تنهایی برگرد کنارم همونم که برای دیدن تو بی قرارمنرو از روزگارم که من طاقت ندارم منم مثل تو به تنها شدن عادت ندارم...
ازم پرسیدی، عشق مثل چی میمونه؟گفتم، عشق مثل بارونه...گاهی اونقدر محکم و بیرحمانه میباره، که واسه فرار کردن ازش، میخوای برگردی و از ادامهی راه منصرف شی یا یک چتر تهیه میکنی و با احتیاط به راهت ادامه میدی...اما، بعضی وقتها هم، این بارون خیلی آروم و بی سر و صدا میباره، جوری که تازه تو نیمههای راه میفهمی خیس شدی و راه برگشت هم خیلی طولانیه...عشق همیشه آدم رو غافلگیر میکنهمثلِ بارون......
زمستون تن عریون باغچه چون بیابوندرختا با پاهای برهنه زیر باروننمیدونی تو که عاشق نبودیچه سخته مرگ گل برای گلدونگل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانهواسه هم قصه گفتن عاشقانهچه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدونمثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون......
آسمون سیاه ابر پاره پاره شرشر بارون داره میباره...حالا رفتی و من تنها ترین عاشقم رو زمینتنها خاطراتم تو بودی فقط همین...
گنجشکک اشی مشیلب بوم ما مشینبارون میاد خیس میشیبرف میاد گولّه میشیمی افتی تو حوض نقاشیخیس میشیگولّه میشیمی افتی تو حوض نقاشیکی می گیره؟فرّاش باشیکی می کُشه؟قصاب باشیکی می پزه؟آشپزباشیکی میخوره؟حکیم باشی......
جواب زنده بودنم مرگ نبود مردن من مردن یک برگ نبوداون همه افسانه و افسون ولش این دل پر خون ولشدلهره ی گم کردن گدار مارون ولش تماشای پرنده ها بالای کارون ولشخیابونا سوت زدنا شپ شپ بارون ولش......
. گاهی برای خوب شدن حالتنباید سمت آدما بریگزینه های امن تر ومطمئن تری نیز هست :بارونهواموسیقیقهوه...
چه دل خونیه … !! حالم خرابتر از اون که بدونیه … !! چه دل خونیه … !! اونی که داره میگذره جوونیه … !! کجا تو گم شدی کجا نشونیه … !! چه دله خونیه … !! تو حالی که باید عشق برسونیه … !! چه دله خونیه … !! داره بارون میاد چه آسمونیه … !! چیزایی که میگی به چه زبونیه …...
جمعهروز خوبیستهمه چی تعطیلمیتوانتا لنگ ظهر خوابید.مزاحم اموات شدپشت هم فاتحه خواندبی انکه کسی حسادت کندو ثواب کرد برای ذخیره اخرت.جمعهروز خوبیستمیتوان انواع پزها را امتحان کردبه همه چی خندیدبفکر بال مرغ بودبه ذغال و نوشابهخانواده رادر اخر هفته مهمان کردبه کباب با دسر غلیان .جمعهروز خوبیستمیشود مراوده داشتبا همسایههابر سر پارک شاسی بلنددعوا کردقدم زدفکورانه اطراف را ورانداز کرددست نوهای در...