متن حسرت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت
بهاری آمد و رفت، بیثمر شد
خزان ماند و دلم، بیبرگ و جانی بود
نه دستی سوی فردا، نه امیدی
فقط حسرت، که در جانم نهانی بود
ما آن اِتِّفاقیم که "نیم" رُخ داده ایم زِ خاکِ وُجود
واوِیلَتا که کُنون شِتابانِ نیمه یِ دِگَریم...
اگر یک روزی بتونم تو رو ببوسم و بعدش وارد جهنم بشم،
میتونم با افتخار برای شیطان تعریف کنم
که من بهشتو دیدم بدون اینکه واردش بشم
شده یک شب
نفسَت ترک بردارد
مثل شیشهای در باد
شده بغضت
چون سنگی در گلو گیر کند
و نتوانی بگویی:
ای سایه، کجای جهانم ایستادهای؟
شده قلبت
به طوفان بیفتد
موج پشت موج
و طاقتت
مثل طناب پوسیده پاره شود؟
میدانستی
ردّ تو
مثل خالکوبی بر استخوانم مانده است؟...
از ضعف به هر جا که نشستیم وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم چمن شد
جان دگرم بخش که آن جان که تو دادی
چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد کفن شد...
جا ماندم.
میخواستم پرنده باشم و پرواز کنم،
حال اکنون درختم،
با عمیق ترین ریشههایم؛
جا ماندم.
ما از تبار پنجره بودیم
ما از تبار پنجره ماندیم
یک عمر آه کشیدیم و مُردیم
در حسرت کبوتر چاهی...
دلت که گرفت
در من قدم بزن
برایت خیابانی میشوم
بی انتها.....
اکنون می توانم
پیاده شوم
از قطار زمان
و برگردم به شرجی گیسوانت.
دوبیتی
دمادم غرق خاطرخواهی ات من
همیشه عاشق همراهی ات من
تو اقیانوسی و من برکه ای خشک
خودت ماهی و حوض ماهی ات من
♤♤♤
به من گفتی که همراهم بمانی
چراغی بر سر راهم بمانی
فدای بخت و اقبال بلندت
برای عمر کوتاهم بمانی
♤♤♤
تو را در...
آدما همیشه فکر میکنن میشه برگشت،
میشه جبران کرد،
میشه معذرت خواست،
میشه توضیح داد،
اما چیزی که آدما بهش فکر نمیکنن
اینه که هر چیزی یه زمانی داره،
از زمانش که گذشت،
دیگه بود و نبودش فرقی نداره،
وقتی از زمانِ درستِ یه چیزی بگذره،
دیگه هر کاری هم...
بسمه تعالی
مثلِ خــامان ، چون نظر بر ماهتـاب انداختیم
تا سحر ، مشتِ نمک بر چشمِ خواب انداختیم
قلبِ روی اَندود را شستیم با آبِ طلا
نور بر آبِ روان ، چون ماهتاب انداختیم
چشم را بستیم بر سرچشمه ی آبِ حیات
تشنه لب ، خود را به دریای...
دلتنگی لکهی ابری نیست
که با یک نسیم جابهجا شود؛
ردّ پاییست
که هیچ بارانی از خیالم نمیشوید،
راهیست که هر قدمش
به نام تو ختم میشود،
و سایهای که حتی
در روشنترین روزِ زندگیام
رهایم نمیکند.
راه بود و ما در جا ماندگان
فریاد بود و ما در سکوتِ گران
ماه بود و ما در خسوفِ زمان
حیات بود و ما در دلِ گورِمان
آرزوی یک خوشیختی بزرگتر
پیوسته مار از لذت خوشبختی ای که از آن بهره مندیم
باز می دارد
اگر همه آدمها؛
یک نفر را داشتند که شب ها در آغوشش به خواب می رفتند،
بدون شک ؛
صبح که می شد
تمام جهان خواب می ماند...
تجربه داد زد ،قلمها بالا ،بس است هر آنچه نوشتید ،وقت امتحان تمام است ،پرسیدم ،پس درس چه شد ؟گفت اول امتحان ،بعد درس😭
گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حسِ دنیاست ...!
🍂هیچ بارانی رد پای خوبان را
از کوچههای خاطرات نخواهد شست،….
در انتظار نسیم قدمهایت
چشمها نشسته
در انحصار جاده
و لحظهها ورق میزنند
حسرت هوای حضورت را
بر قامت نگاهی
که سایههای سکوت
بر سر ثانیهها
آوار میشوند
می گویی دوستت دارم
می بوسی مرا
از خانه بیرون می زنی
در شلوغی شهر گم می شوی !
و از یاد می بری
زنی را که پشت در هنوز
"دوستت دارم" هایت را
چون رازی شیرین !
با در و دیوار قسمت می کند ..
گاهی چقدر دلم برایت
تنگ میشود…
میدانی!؟
میگویم گاهی اما،
این گاهیها عجیب بوی
همیشه میدهند!
عشق واقعی اونی نیست
که وقتی دیدیش دستت بلرزه
عشق اونیه که
وقتی نمی بینیش میخواد دلت کنده شه