یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
کسانی که به تفسیر و تشریح یک اثر هنری میپردازند، اغلب آهنگر بلخ را با مسگر شوشتر اشتباه میگیرند....
به نظر میرسد که من با تیری در قلب زاده شدهام، تیری که تحمل فشار آن در قلب، دردناک است و خارج کردنش کشنده....
لذت نگریستن و درک طبیعت برترین نعمت است....
انسانی که از ثروتش مغرور است نباید بخاطر آن ستایش شود، تا زمانی که مشخص شود چگونه آن را بدست آورده است....
یک دروغ دنیا را دور می رند و به سر جای اولش برمی گردد؛ ولی در همین زمان یک حقیقت هنوز دارد بند کفشهای خود را میبندد تا حرکت کند....
تاریکی نمی تواند ما را از تاریکی برهاند، تنها نور می تواند. نفرت نمی تواند ما را از نفرت برهاند، تنها عشق می تواند....
من دوست دارم فقیر زندگی کنم...ولی با پول فراوان....
از روی سؤالهای شخص، بهتر از جوابهای او میتوانید در بارهاش قضاوت کنید....
زمان خود را به بهتر کردن خود با مطالعه نوشته های دیگران اختصاص دهید. بنابراین شما به سادگی آنچه را بدست می آورید که دیگران سخت برای آن زحمت کشیده اند....
عشق سوختن صمیمانه درد است که با زمان تغذیه می شود. در روزها و شب های متناوب تو از غمی غریب درد می کشی واز آن لذت می بری، به تدریج سوختن این درد تمام می شود و با آن، عشق نیز پایان می یابد و اگر نتوانی درد جدیدی را جایگزین این درد کهنه کنی، دگر نمی توانی عشق را درک کنی....
گرفتاری این دنیا از این است که نادان از کار خود اطمینان دارد و دانا از کار خود مطمئن نیست....
ذهنم زمستانی است اما در قلبم بهاری ابدی جاری است....
صبح را برای خود با دیر بیدارشدن کوتاه نکنید؛ بهصبح مانند پنجمین عنصر حیات بنگرید که قدری نیز مقدس است....
ارزش یک اندیشه به خلوص نیت گوینده آن بستگی ندارد....
بوسه، اولین جرعه از جامی است که خداوند آن را از چشمه ی عشق پر ساخته است....
آدم باید اول انسان باشد بعد دکتر....
درنگ، بهترین درمان خشم است....
پروردگار، در آغاز یک باغچه آفرید و براستی، این باغچه مملو از نابترین شادمانیهای انسان است....
هیچ آدمی آنقدر خوش حافظه نیست که دروغ گوی موفقی باشد....
آنکس که امید به پیروزی در ستیزه ای را ندارد یا آشکارا در حال شکست است، می خواهد هر چه بیشتر شیوه ی ستیزش دیگران را به شگفتی وادارد....
هر که از خویش فرمان نَبَرد بر او فرمان میرانند. چنین است سرشتِ زندگان....
ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که بدان می نگری...
اگر آدمی آنقدر به غذا بی اعتنا باشد که زرد و ناتوان شود، ما نباید او را تحسین کنیم؛ اما مردی که از آگاهی به نیازهای خویش به مرحله ی همدردی با گرسنگان رسیده باشد سزاوار تحسین ما خواهد بود....
دانش باید توهم های متافیزیکی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل کند....
بشر تا زمانی که زندگی را به عنوان چیزی مقدس باور نداشته باشد و به همنوعان خود به چشم برادر نگاه نکند، زندگی دیگران را تباه خواهد کرد....
عوام، ثروتمندان را محترم میدارند و خواص، دانشمندان را...
من در هر چه شک کنم، در این شک نمی توانم کرد که شک می کنم و چون شک می کنم، می اندیشم؛ می اندیشم، پس هستم....
جمهوریها در نتیجه تجمل، و پادشاهی در اثر فقر سقوط میکنند....
پیروزی هزار پدر دارد، اما شکست یتیم است....
هنگامی که کار خوبی می کنم احساس خوبی دارم و هنگامی که کار بدی می کنم احساس بدی دارم این مذهب من است....
3 ساعت زودتر بهتر از دقیقه ای دیرتر است....
بیشترین تأسف من در زندگی از این است که در زمینه فکاهیات و طنز، اثری از خود بجای نگذاشتهام....
اگر وجود خار در گل مایه اندوه ماست، وجود گل در کنار خار باید مایه شادی ما باشد....
دوست واقعی از روبرو به تو خنجر می زند....
عاشق شوید و بلندهمتی را پیشهی خود سازید، زیرا اینها بالهای نیرومندی هستند که شما را به قلههای بلند کامیابی میرسانند....
پایین تنه دلیلی است برای آنکه چرا انسان خود را به آسانی خدا نمی انگارد....
همه آنچه در خلقت است، در درون شماست و هر آنچه درون شماست، در خلقت است. طبیعت با آغوشی باز و دستانی گرم از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش لذت بریم. چرا انسان باید آنچه را در طبیعت ساخته شده از بین ببرد....
به من بگو و من فراموش خواهم کرد. به من یاد بده و من به خاطر خواهم سپرد. مرا درگیر کن و من خواهم آموخت....
می خواهم زبان به ستایش آنکس گشایم که در پی آتشی است تا خویشتن را پروانه وار در آن بسوزاند....
دو عاقل ممکن است بر یک چیز اتفاق کنند اما دو جاهل به یک کار سازگار نشوند....
والاتر و برتر از خویش بساز؛ ولی نخست باید خود را ساخته باشی، استوار در جسم و روح. مبادا تنها خود را تکثیر کنی، که بایست چیزی والاتر بسازی....
کسی که روح شادی دارد، همیشه وسیله خوبی برای شادمانی و خنده پیدا می کند....
کسانی به خرد دست یافتهاند که گمان نمیبردهاند دارای آن هستند....
ناخودآگاه هریک از ما به نامیرایی خود یقین دارد....
نوع دیگری از اعتیاد بهفخرفروشی، این است که ارزش خود را بیش از قدر واقعی، تخمین بزنیم....
در بین تمامی مردم تنها عقل است که عادلانه تقسیم شده، زیرا همه فکر می کنند به اندازه کافی عاقلند....
زیستن در ترس اصلا خوشایند نیست. همان گونه که مونتنی میگوید:چیزی نخواهد گذشت که درد و رنج به سراغم خواهد آمد، و نیازی نیست که با شری به نام ترس آن را جلو بیاندازم و تشدیدش کنم، کسی که از درد و رنج میترسد، پیشاپیش متحمل درد و رنج ترس میشود....
اغلب با اعتماد به نفس گفته میشود که خاستگاه انسان هرگز شناخته نمیشود،باید بگویم که نادانی بیش از دانش، به انسان اعتماد به نفس میبخشد: آنها که کم میدانند ادعا میکنند این یا آن مساله هرگز توسط علم حل نخواهد شد....
دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن....
انسانها نادان به دنیا میآیند، نه ابله؛ شیوهی آموزش است که آنها را ابله میسازد....