سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
لارس اسوندسن:تنهایی چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد. آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دور و بر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطه اش با دیگران دارد ......
ما در تلاشمان برای چاره اندیشی برای خطرهایی که احاطه مان کرده اند، غالباً راه ها و چیزهایی را انتخاب می کنیم که خودشان بدتر از آن مشکلی هستند که با آن دست و پنجه نرم می کنیم.- فلسفهٔ ترس- لارس اسوندسن...
هایدگر می گوید این حرفِ چرندی است که عشق ما را کور می کند، بلکه به عکس، عشق ما را وامی دارد چیزهایی را ببینیم که وقتی عاشق نبودیم نمی توانستیم ببینیم. وقتی حالمان بد است بخش هایی از جهان بر ما فرو بسته اند و مثلاً از دیدن شادی دیگر به وجد نمی آییم.- فلسفه تنهایی- لارس اسوندسن...
تنهایی، چه از نظر منطقی چه از نظر تجربیربطی به تنها بودن نداردآنچه درباره تنهایی مهم استشمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستندبلکه احساسی است که فرد از رابطه اش با دیگران داردلارس اسوندسنفلسفه تنهایی...
تنهایی، چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد. آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطهاش با دیگران دارد ...لارس اسوندسن | فلسفه تنهایی...
ماکیاولی اطمینان زیادی به توانایی شهریار برای حکومت کردن از طریق ترسی دارد که ناشی از قدرت او برای اعمال قهر و خشونت به اتباعش است. هابز با ماکیاولی همعقیده نیست و فکر نمیکند فرمانفرما بتواند تنها با کمک ترس حکومت کند. در نظر هابز، اتباع هم باید از خودشان اشتیاقی به تسلیم و تبعیت نشان دهند، چون به نفع آنان است. بنابراین، ترس سیاسی صرفا چیزی نیست که از بالا بر شهروندان تحمیل شود. بهعکس، ترس سیاسی یک فرایند جمعی است که هم شامل اشتیاق و آمادگی اف...
پاسکال به تأکید میگفت که ارضای همهی نیازهای انسان چیز خوبی نیست. آرمانشهری که در آن زندگی میکنیم در عمل میتواند همهی نیازها را برآورده کند. چنین آرمانشهری، به جز معنا، چیزی کم ندارد. ولی همین که به دنبال معنا بگردیم دیوارهایش ترک برمیدارد. ژولین گراک در رمان شگفت انگیز ساحل سرت (1951) فروپاشی یک جامعهی راکد و حرکت آن به سوی جنگ را چنین توضیح داد: ملال بر همهی چیزهایی که مدت مدیدی بود که بیش از حد خوب بودند نازل شد. و تُکویل از اندوه عجیبی...
در جهانی محتاط، آینده بیشتر در سیطره خطرها قرار میگیرد تا در سیطره امکانها. تهدیدهای آینده، علت تغییرات فعلی می شوند. در چنین جهانی ما با غایتی زندگی میکنیم که دائما به سمت فاجعه سوق داده میشود. اگر تهدیدی برطرف میشود، همیشه بیشمار تهدید تازه جایش را میگیرند. حد و حدود ممکنِ نبرد با همه این خطرها مرزی نمیشناسد. علی الاصول، ترس خودش به خودش دوام میبخشد. تغییر به نظر مخاطره آمیز میآید، و بنابراین چیزی خطرناک است؛ چون هر تغییری میتواند تغی...
زیستن در ترس اصلا خوشایند نیست. همان گونه که مونتنی میگوید:چیزی نخواهد گذشت که درد و رنج به سراغم خواهد آمد، و نیازی نیست که با شری به نام ترس آن را جلو بیاندازم و تشدیدش کنم، کسی که از درد و رنج میترسد، پیشاپیش متحمل درد و رنج ترس میشود....
غالبا تصویری از تکنولوژی به دست داده میشود که چیزی بیگانه با انسان است. اما در واقع امر، شاید تکنولوژی انسانیترین چیزیاست که میتوان به تصور درآورد. بدون تکنولوژی نمیتوانستیم زندگی فعلیمان را داشته باشیم. اگر به امان صفات حیوانیمان رها شده بودیم، مدت ها پیش نسل بشر منقرض شده بود. میتوان گفت این تکنولوژی بودهاست که بقا و پیشرفت ما را میسر کردهاست. جدالبرانگیزتر از این، میتوان گفت که این انسان نبود که تکنولوژی را ابداع کرد، بلکه تکنولوژی...
فرانسیس فوکویاما، جامعه شناس و فیلسوف، اعتماد را نوعی سرمایه اجتماعی مینامد. فوکویاما میگوید: جوامع و سازمانهایی که از اعتماد قوی درونی برخوردارند، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی بسیار موفقتر از جوامع و سازمانهایی هستند که اعتماد درونی در آنها کمتر است. هرچه موقعیت جامعه یا سازمان پیچیدهتر باشد، اعتماد اهمیت بیشتری پیدا میکند. اعتماد میتواند همچون ابزاری برای مدیریت امور پیش بینی ناپذیر به کار آید....
احساسی نظیر ترس، راهی است برای حضور در این جهان. از سوی دیگر، جهانی که از آن می ترسیم، جایی است که هرگز در آن نمی توانیم کاملا احساس راحتی و در خانه خویش بودن بکنیم....
من این ادعا را ندارم که ما در بهترین جهان های ممکن زندگی میکنیم. اما جهان میتوانست جای بسیار بدتری از اینی که هست باشد - و در طول تاریخ بشر در دوره های طولانی چنین بوده است. اگر ما میتوانستیم آزادانه مقطعی را در تاریخ انتخاب کنیم که در آن مقطع زندگی کنیم، احتمالا بهترین گزینهمان همین مقطع فعلی میبود. ترس ما مشکلی است که از تجمل ما برخاسته است؛ ما چنان زندگی های امنی داریم که به ما فرصت میدهد دل نگران بیشمار خطرهایی باشیم که عملا هیچ بختی بر...
ترس یکی از مهمترین عوامل قدرت است؛ کسی که بتواند در جامعه سمت و سوی ترس را معین کند قدرت زیادی بر آن جامعه پیدا میکند. شاید بتوان هم صدا با جورجو آگامبنِ فیلسوف گفت که ما امروزه همیشه در یک حالت اضطراری زندگی میکنیم که در آن یادآوری خطرهای جدی تقریبا نقش ورق حکم یا برگ برنده را دارد - و این ورق چیزی را که میبُرد حقوق دمکراتیکِ به رسمیت شناخته شده است....