پنجشنبه , ۱۵ آذر ۱۴۰۳
مردم را که میشناسی !مردم از ترسوها خوششان نمیآید، اگرچه خودشان چندان هم شجاع نیستند. آنها از ضعیف و ناتوان بیزارند. اگرچه خودشان هم کمتر قوی و توانا هستند. این مردمی که من دیدهام خود به خود حامی قدرت هستند . پشت کسی هستند که توانا باشد. اما اگر آن قدرت ضعیف شود، مردم خود به خود از او دور میشوند . اگر قدرتی که میپسندند از پا در بیاید ، آنوقت همین مردم لگدش میکنند و از رویش میگذرند، همین مردم !ما را وقتی میتواند حکومت بشکند که ...
ما به آدمهایی محتاج هستیم که خود را مدیون زندگانی بدانند نه طلبکار آن.به آدمهایی محتاج هستیم که به زندگانی عشق داشته باشند نه کینه.به آدمهایی محتاج هستیم که به آینده بچه هایشان فکر کنند نه به گذشته پدرهایشان.ما از فرومایگی ها استقبال نباید بکنیم, بلکه می خواهیم اول چنین روحیه های بیماری را در هم بشکنیم. کلیدر محمود_دولت_آبادی...
یک بار است زندگانی. یک بار. همان یک بار که نسیم صبح را به سینه فرو می دهیم، همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو می نشانیم، همان یک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت می کنیم، یک بار.. یک بار و نه بیشتر. بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها می دویم، بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم. در پی لذت اول. سیب را به دندان می کشیم تا طعم بار اول را در آن بیابیم،آب را سر می کشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پی...
پیرشدن به سن نیست!!!به این است که:ورزش نکنی،کتاب نخوانی..عاشق نشوی،هدیه ندهی..محبت نکنی،مهمانی نروی..پیری به سن نیست...به کیفیت دل است!!...
اولین روز مهر، روز مهرورزی است، روز آفتاب، روز شکفتن احساس، روز زمزمه و لبخند، روز آشنایی دانش آموزان با کتاب و معلم و دنیای تازه. باز گشایی مدارس مبارک باد...
تجملات هیچ وقت جاذبه ای برایم نداشتند . من چیزهای ساده را دوست دارم . کتاب ها را / تنهایی را/ یا بودن با کسی که تو را می فهمد...
به آرامی شروع به مردن می کنیاگر سفر نکنیاگر کتاب نخوانیاگر لباس رنگی نپوشی......
هیچ چیز دنیا را به فساد و تباهی نکشانده است، مگر زور گفتن معدودیو زور شنیدن بسیاری ! :...
نوشتن برای تو وقتی ندانی که برایتنوشته ام به چه درد می خورد؟...
اگر زمان منتظر ما میایستاد تا ما به بلوغ برسیم، قطعا زندگی با نقصهای کمتری را تجربه میکردیم !نمیدانم زندگی بدون واژهی «افسوس» چه شکلی خواهد بود! شیرینتر است یا مزهی یکنواختی دارد !؟...
خلأ روحی، علت عمدهی آن است که آدمیان به دنبال معاشرت، سرگرمی و انواع تجملاتی میروند که بسیاری از مردم را به اسراف و سرانجام به فقر میکشاند. کسی که از نظر ذهنی پُرمایه است، به دنبال زندگی آرام، باقناعت و در حد امکان بدون درگیری است. از این رو، پس از اندک آشنایی با کسانی که به اصطلاح همنوع او هستند، به انزوا کشیده میشود و اگر شعوری در حدّ کمال داشته باشد، تنهایی را برمی گزیند. زیرا آدمی هرچه در درونِ خود بیشتر مایه داشته باشد، از بیرون کمتر طلب ...
می رسد وقتی که همه چیز تمام شودیا با جدایی یا با مرگهر دقیقه ای که با تو گذشتآویزان بود از شماطه اندوه چندین بار وقتی خیره در چهره ات بودمتیک تاک ساعت را می شنیدم...
دیگر به راستی می دانم درد یعنی چه. درد به معنی کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. درد بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دل انسان را درهم می شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را با کسی در میان بگذارد؛ دردی که انسان را بدون نیروی دست و پاها و سر باقی می گذارد و انسان حتی قدرت آن را ندارد که سرش را روی بالش حرکت دهد....
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را اهسته می خورد و مى تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش امدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند ان را با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی کنند.زیرا بشر هنوز چاره و دوائى برایش پبدا نکرده و تنها داروی فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعى به وسیله ی افیون و مواد مخدره ا...