سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
آمدنت مانند بهارو همچون رنگین کمان بعد از بارانزیباستو ای کاشدر اوج این همه زیباییبه مهمانی من می آمدیمیان تمام لحظه هایمتکرار می شدیتا هر ثانیهدوست داشتنت رابا تپش های قلبماعتراف می کردممجید رفیع زاد...
کفتر نامه بر و پا پَر و چاهی آمد ...وعده دادم به دلم اینکه تو خواهی آمدوعده دادم که به مهمانی من می آیی ...گرچه خوابت به سرم سرزده گاهی آمد..بهزاد غدیری...
واژه های شعرهایم را چراغانی کنیددلبرِ نامهربان را شعر درمانی کنیدبی وفا باور ندارد عاشق چشمش شدماین دل دیوانه را باید که قربانی کنیدجشن و شادی ها گرفته پای برهم میزنیمبا شعف چون عاشقان باید غزلخوانی کنیددست نازش را گرفته چون عروسی باوقاربر بساط عیشِ چشمم خوب مهمانی کنید...
بلند شو آرایش کندلم برای سرمه ات تنگ شدهبرای رنگ تازه گیسویتبرای همان رقص ساده و نگاه آرام که می اندازی !با توامبلند شو دیر شدهباید برویم و زود برگردیمدلم برای آمدن از مهمانی تنگ شدهوقتی که خسته روی تخت می افتیو حواست نیست که زیبا شده ای......
بهار شیوه طبیعت برای گفتن اینه که وقت مهمونیه!...
پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداختزمان بر مغز و پوست کهنگی میتازد امروزچه کم داریم من و تو از درخت و سنگ بی مغز زمین ای دوست بنگر، بنگر زمین هم پوست میاندازد امروزپلاس کهنه اندیشه را دور باید انداختزمستان هرچه بود تاریک و طولانیدل ما هرچه شد سرد و زمستانی زمین اما به دور از کینه ی بهمننشسته با گل و خورشید به مهمانیزمین اما به دور از کینه ی بهمن نشسته با گل و خورشید به مهمانی......
انگور می دهند که قربانی ات کنندلازم نکرده دعوت مهمانی ات کنندصدها رواق در جگرت زهر باز کردمی خواستند آینه بندانی ات کنندشهادت امام رضا(ع) تسلیت...
پیرشدن به سن نیست!!!به این است که:ورزش نکنی،کتاب نخوانی..عاشق نشوی،هدیه ندهی..محبت نکنی،مهمانی نروی..پیری به سن نیست...به کیفیت دل است!!...