متن جدایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جدایی
تو نیستی و باز دلتنگی
مرا خفه خواهد کرد
بدونِ تو حتی هوا هم
برای ما کلاس میگذارد.
مدت هاست رفته ای
نبودنت و جای خالی ات
مرا تنگ به آغوش می کشد
کاش حتی به خواب هم شده
یکبار می آمدی و میگفتی
من این هم آغوشی را نخواهم
که را باید ببینم .
از سوت های بلند قطار
که به آهی جانسوز می ماند
بازهم معلوم است
که نخواهی آمد
گویی بازهم در داستان شب
تار مویی سپید خواهد شد ....
بی تو...
تنهاتر از آن فصل برگریزانم.
مبادا کنون که بر سر سفره ی عقد نشسته ای،حتی برای لحظه ای به فکر فرو روی و بغض گلویت را فرا گیرد.در این لحظات خاص آرامش داشته باش و مطمئن باش تصمیم درست را گرفته ای.
خدا پشت و پناهت باشد.
دوربین ها آماده اند تا زیباترین لحظه ی...
عشق من
در نبودنت
چشمهایم پر از اشکهای بیپایان است،
مثل بارانی که هیچگاه تمام نمیشود.💔
سیه شد ز هجرت رخ روزهام
کسی بر تو کاش آورد سوزهام
عجب در نگاهت خمی داشتی
تو رفتی و من مست دیروزهام
دنیا بدون تو
سایهوار مینشیند بر دل من
غصه چون مهی سنگین
در سکوت میخزد
مرگ، همچون زمزمهای دور
خیال را به بازی میگیرد
و من در میان این خاموشی،
به دنبال تو می گردم
شاید دوباره در آغوش بگیرم تورا
گرچه ما را برده ای از یاد یادت می کنم
در سکوت سینه با فریاد یادت می کنم
بعد تو این خانه دیگر رنگ خوشبختی ندید
ای همیشه خانه ات آباد یادت می کنم
ردی از ما نیست دیگر دانم اندر خاطرت
سرخوش از آنم که پر تعداد یادت می...
تلخ کرده زندگی را،
این نبودن های تو.
کمی مَرام چَرخ کُن
برای ابتکار های رفتنت
که قلبِ لَنگ پایِ من
نمیرد از اذانِ لَخته لخته ی
هَوار های رفتنت
کمی سُکوت جور کن
در اوج انتقام اُمّتِ بهانه ها
فقط نگاه کن که خوش نشسته ای
میان اولین عیادت از گلوله و کمانه ها
کمی یَواش تر...
سهم من از تو و دنیات.
فقط حسرت دیدارت بود.
در آسمان بیانتها دنبالت میگردم😪
تو را دریابم یا خودم را؟
منی که برای فراموشت، خودم را فراموش کردم🫠
روزی که پایم به خانهات باز شد؛ آن روز به دنیایی از بوی خوشبختی و عطر مشترک عشق قدم گذاشتم. جهانی که به نظر میرسید سرشار از مهر و محبت و آرزوهای شیرین برای تشکیل خانوادهای گرم و کوچک است. اما تنها یک توهم بود، توهمی که پایدار نبود.
این...
من مثل شب...
با چراغهای روشنِ خانهٔ تان قهرم...
با آغوشی که دیگر سهمِ من نیست.
دلم بهانه میکند،
برای زندگی تو را.
**"پروانههای خاموش"**
وقتی رفت، تمام پنجرههای دنیا یکباره بسته شد. انگار نفسِ زمین را بریدند و آسمان، دیگر آبی نبود؛ خاکستری بود... خاکستری مثل چشمهایم که هر صبح در آینه جستوجویش را میکنند و هر شب، در بالش گم میشوند.
یادم هست آخرین بار که دستش را گرفتم، انگشتانم میان...
دارد دلــم دوباره خــــیال و هــوای تو
دلتــنـگ و بـی قـرارِ غــزل با صدای تو
خشــکیده اسـت بـوته ی گلهـای رازقی
بی تو قسم به جام می و هـم خدای تو
دارم دلی که پـر شده از حــس عاشقی
پر ســــوز نـاله های نـی و هـم نوای تو
رفتی و...
تُ بدونِ مَن ؛
مَرا ڪم دارے !
مَن ولے بے تو ؛
جَهانم خالیستْ ... !
بی تو یک شهر که نه،
کل جهانم خالیست.