یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
قلب من جز تو همه رو خط زد...
مرا سخت در آغوش بگیربگذارسهمم ازهمهی همهمهی جهانضربان موزونقلب تو باشد...
تمام اکسیژنهای دنیا را هم بیاورندبه کارم نمیآیدمن پر از،هوای توام...
این جهان با تو خوش است...
آخ الهی بمیرم برات...
قلبم فقط تورو میخاد فقط تو...
تو میخواهی بدانیمن عاشق چه کسی هستم؟ کلمه ی اول را دوباره بخوان...
زمستونِ امسال خیلی قشنگه چون گرمایِ دستِ تورودارم......
صورتت سیب گلابیست که خوردن دارد! گونه ات بوسه که نه، گاز گرفتن دارد!...
می کشد دلم پر به سوی تو...
نگاهت غرق می کند مرا و من این غرق شدن را دوست دارم...
به تو بنده نفسم...
جون به جونم کنن جونم به جونت بنده...
کسی جاتو نمیگیره تو قلبم...
به قدری چشم تو زیباست دلم دریا نمی خواهد دلم بی تو دگر چیزی از این دنیا نمی خواهد...
تو وقتی هستی،ثانیه به ثانیه این زندگی معمولی میشه،بهشت...
این دنیایک معجزه بود،برای منتو را ببینمو هزار بار برایت بمیرم...
من عاشق لحظههای با تو بودنم...
داشتنت را شُکر دلبر جان...
خوشبختم چون تو رو دارم...
نازت ای دلبر خوش چهره کشیدن دارد...
نه تنها تو را دوست دارم بلکه تمام ذرات تنم تو را میخواهد...
و مراجز تو دگر هیچ کسی یار نمیشود...
گرمای دلمی عشقم...
چشای توخدای قلب منه...
چه بی تابانه میخواهمت...
بغلت سفارت بهشته رو زمین است...
من بهانه میگیرم و تولبانم را با یک بوسه ببند. . ....
تا نفس دارمقلبم اقامتگاه توست...
اخه چجوری میتونی انقد دوست داشتنی باشی...
زیبا ترین جای این جهان ایستادن در کنار تو......
تو پناهگاهمنی...
قلبم به عشق تو میتپه...
خدایا مرسی که این عشق را سر راه زندگیم قرار دادی...
تو بهترین اتفاق زندگیمی یکی یدونه......
هر کسی یک دلبر جانانه داردمن تو را ......
محبوبم !زندگی من از روزی آغاز می شود که دل به تو سپردم....
حس من به تو بیشتر از یه دوستت دارم سادس...
تو تیکهای از قلب من نیستی همه وجودمی...
دلتنگتم عشقم...
با آمدنت فهمیدمقبل از تو فقط زنده بودمزندگی نمیکردم !...
بگو کسی نجاتم ندهد من غرق تماشای لبخند تو ام.....
من مرگ را دوست دارماما به دو شرطیا برای تو بمیرم یا با تو بمیرم......
تو قلبم میمونی واسه همیشه...
تو همان ناب ترینجاذبه ی دنیایی ......
من برای زندگی تو را بهانه میکنم...
زمستون امسالم قشنگه چون دستای گرم تورو دارم...
برای لمسِ خوشبختیداشتن دست هایت ڪافی ست ....
دیکتاتور آغوش توستکه هربار مرا تسلیم میکند...
در این زندگی تنها یک آغوش میخواهم از تمام این هستی،آن هم آغوش توست...