پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلتنگ تو نیستمدلتنگ خودم هستمدلتنگ همانی که با تو کامل میشودو چه زیباست با تو...
به قدری چشم تو زیباست دلم دریا نمی خواهد دلم بی تو دگر چیزی از این دنیا نمی خواهد...
غروب جمعه دلگیر نیست؛ بلکه زیباست !ارامترین زمانِ هفته که هر دقیقه ۶۱ ثانیه دارد و همه چیز کُندتر از همیشهست ...بهترین زمان برای لم دادنُ بستن چشم ها و کسب انرژی برای آغاز هفتهای جدید .اما ؛ مشکل از آنجا شروع میشود که با بسته شدن چشم هازخم خاطرات باز میشود و میفتد به جان آدم و جای انرژی، بُغض فلان روز از گذشته را تقدیم میکند و مرور جای خالی عزیزان در ساعاتی که کُند میگذرد عجیب سخت است !آخرش هم همه تقصیرات میفتد گردن دلگیریِ غروب جمع...
تجربه ی اولینهاباتو زیباستمثلاشروع همیناولین ثانیههای هر صبح...
زمین خوردن چه زیباستاگه هدف بوسیدن خاک پای مادر باشه...
چه عطر سیبیبه امروزم پاشیده ای چقدرخنده به لبهایت زیباستکاش عکاس دوره گرد بیاید وخوشبختی ما راجهانی کند.!...
انشایم که تمام شدمعلم با خط کش چوبی اش زد پشت دستمو گفت جمله هایت زیباست...گفتم اجازه آقا...پس چرا میزنید؟؟؟نگاهم کرد...پوزخند تلخی زد و گفت:میزنم تا همیشه یادت بماندخوب نوشتن و زیبا فکر کردندر این دنیا تاوان دارد!...
عشق زیباستولی قد همین زیبایی...مردن و زنده شدنهای فراوان دارد......
باز پاییز است اندکی از مهر پیداست ؛حتا در این دوران بیمهری , باز هم پاییز زیباست . . ....
آری آغاز دوست داشتن استگر چه پایان راه ناپیداستمن به پایان دگر نیندیشمکه همین دوست داشتن زیباست...
تو همانی که تو را خواستت هم زیباست...
زیباست از تو نوشتن,از تو گفتن وقتی ماه حسود بر لب پنجره هرشب مرا نگاه میکند و من بی اعتنا به تو فکر می کنم...
بگذار در آغوش تو اقرار کنممرگ چه زیباست...