پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
طُدلخواه ترینمی...
جان دلم تو هستی...
و از تمام جهانسهم من تو باشی و بس...
به چه کس باید گفت،با تو انسانم و خوشبخت ترین...
تو را دوست دارماندازه ی کسی که تو را برایم آفرید...
مگه میشهتو باشی و من آرزوی دیگری داشته باشم...
چون تو دارمهرچه دارمزندگی ست......
دلم را نگاه گرم تو دیوانه می کند...
جُز توکسی نیست آرامِشِ جانَم...
من؛ تو را با جان و قلبم دوست دارم...
کاش همه چی قدِ خنده هایِ تو خوشگل بود دلبر...
عشق بی تکرار منی...
تو بهترین انتخاب واسه دوست داشته شدنی...
و میان تمام مردم دنیا تو دنیای من شدی...
من عاشق قلب مهربونتم...
شُدی قَلب و تَن و روحَم شدی بال و و پر و جونم شدی همه ی منظورم...
نبض گرم تنم وابسته ست به رگ چپ قلبت...
تو جات تو شاه نشین قلبمه...
شدی آرامش کل این زندگی...
جان من و جهان من فقط تو هستی...
خوشبحال من که تو ماه منی......
تمام من برای توتویی که، جان من شدی......
وابسته شد تمام من به تمام تو...
من تو دنیای تو غرقِ آرامشم...
تا آخر عمرمباهاتم،پیشتمهوا خواهتماینو مطمئن باش...
من و تو در خیال ما شدن خوشبخت خوشبختیم …...
وجودم از تمنای تو سرشار است ......
بودنت الزام زندگی من است...
گره کور بزن بودنت را به سرنوشتم...
من عاشقم و درمان این عشق تویی...
به خدا که تو حال خوب منی......
طُ خودت خاص ترین نقطه احساس منی...
گرمای خرداد،فقط با تو تحمل می شود......
تو هر جای جهان باشی برات از دور می میرم...
جانِ دلم، تویی آرامه دلم...
تو همونی هستی کهجایگزینی برات تو دلم نیس...
تو تک ستاره یِ منظومه ی قلبمی...
عشق جانمتو تنها کسی هستی که باجون و دلعاشقتم و دوستت دارم......
من به چشمان خیال انگیزت معتادم...
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست...
هر چی نگات میکنم خسته نمیشم...
باتُو حال خوشمپایان ندارہ...
انتخاب اول و آخر قلبم تویی...
تو همانی که رگ خواب مرا میدانی......
میخواهمتحتی بیشتر از نفس کشیدن...
زلزله میکنی در قلب آرام من...
احساس من به تو تا بی نهایته......
بوی ماه میدهی در آسمان من بمان...
تو انگیزه ی تمام آرزوهامی...
تو که باشی مگر آرزوی دیگری می ماند......