سه شنبه , ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
عاشقم ، عشق من ارباب دو عالم باشدگوشه ی چشم حسین بن علی(ع) ما را بس...
👌شعرمثنوی عید مبعثبخوان ای محمّد تو قرآن بخوان به نامِ خداوندِ سبحان بخوانبه نامِ خدایی که خَلقت نمود که از اهلِ بیت هر چه زشتی زُدودبخوان ای محمّد تو از روح و جان به ذکرِ خداوند اینجا بمانتو باشی ازاین پس رسولِ خدا تو این خَلق را می شوی رهنما بخوان ای محمّد تو از جان و دل که شیطان دگر گشته اکنون خجلتو مبعوث گشتی بر این مردم...
👌شعرمثنوی درمدح حضرت زینب(س)تو رسوا کرده ای شمرِ زمان را تو احیاء کرده ای نقشِ زنان راتو کوهِ صبر، معنایِ وفایی تو شهرِ شام را نوری صفاییتو معنا کردی زن را به دنیا هویت را حمیت را چه زیباکلامِ تو علی گونه بلاغ است سخن هایت به هر راهی چراغ استیزید از دستِ تو مبهوت و مات است صفاتت منجلی از هر جهات استتو زهرایِ دگر بودی به دنیا ...
👌شعرمثنوی وفات حضرت زینب(س)دلم امشب عزاداراست زینب عزایِ توچه غمباراست زینبتو در غُربت شدی مدفون زینب بُوَد اسلام به تو مدیون زینبوفاتِ تو چه سوزان است زینب عزادارت چه گریان است زینبتویی مظلوم چون زهراء زینب سخن هایت بُوَد غَرّاء زینبتودر پاکی چو زهرایی زینب تو خارِ چشمِ اعدایی زینبشده شیعه عزادارِ تو زینب ...
👌شعرمثنوی درمدح امام علی(ع)شیرِ شیرانی علی،تو شاهِ مردانی علی مردِ تقوایی علی، تو اوجِ ایمانی علیماهِ تابانی علی، تو نورِچشمانی علی مردِ پیکاری علی،تو مردِ میدانی علیاوجِ ایثاری علی،هم اوجِ انصافی علی الگویِ مردانی علی، هم مردِ عرفانی علیهم تومولایی علی، هم عبدِ سبحانی علی تو زِ بالایی علی ،هم کُفوِ زهرایی علیسِرِّ یزدانی علی، مظلومِ دورانی علی شیرِ ربّانی علی،تو مردِ مرد...
👌شعرمثنوی میلاد امام جواد(ع)مدینه غرقِ شادی شد دوباره گلی برشاخه ای کرده شکوفهامامِ ما رضا خرسند گشته زِ شادی رویِ او لبخند بستهجوادِ او به دنیا پا نهاده مبارک تر از این مولود ندادهچنین میلاد بر مولا مبارک چنین بود خواست آن باری تبارکدرِ رحمت به رویِ خلق وا شد به سجده قامتِ مولا تا شدنموده سجده شکر بهرِ جانان از این...
زدند آتش درِ بیتِ علی را شکستند حرمتِ دختِ نبی رابسوزند در عذابِ قبر و دوزخ چو آزردند نبی را و ولی راشعراز:حسین صالحی...
👌غزلدوش درمسجدِ ما نوحه جانسوزِ توبودذکری از رنج و غمِ خواهرِ دلسوزِ توبودهمگی سینه زدیم بهرِعزایِ تو حسیندلِ ما سوخته از قصه پرسوزِ تو بودهرکسی ازغم تودردلِ خود دردی داشتیاحسین و یاحسین ذکرِجگرسوزِ تو بودنوحه خوان ها درغمت نوحه به لبهاداشتندهردلی سوزان زعشقِ عالم افروزِ تو بودهرکسی سهمی دراین شامِ عزایت داشته هردلی سوخته ازداغِ غم افروزِ تو بودگرچه نالان بوداین محفل زسوزِعشقِ تومرهمِ این داغِ تو آن وجه پیروزِ تو بودصال...
👌شعردوبیتی درباره ظهوراگر یک روز از دنیا بماندبِدان مهدی گلِ زهرا بیایدشَوَد اسلام در عالم فراگیراگرچه دشمنش این را نخواهدشعراز:حسین صالحی...
👌شعری برای امام رضا(ع)تو هستی عالِمِ آلِ محمد تو هستی آبروی آلِ احمدشوی تو دستگیرِ زائرانت تو هستی مَلجَأ و مَأوایِ سرمدشعراز:حسین صالحی...
👌شعری درباره امام حسین(ع)کیست تواند که چنین جان دهد جانِ خودش را رهِ جانان دهدجز تو حسین کیست چنین قهرمان کیست که هفتاد و دو قربان دهدشعراز:حسین صالحی...
برجلوه زیبایِ محمد صلوات بر ماهِ دل آرایِ محمد صلواتهم صورت وهم سیرتِ احمد زیباست برسیرت و سیمایِ محمد صلواتشعراز:حسین صالحی...
👌نوحه حرکت کاروان پس ازشهادت امام حسین(ع)ای ساربان آهسته تر،اینجا بجا مانده گُلملختی برو آهسته تر،اینجا جدا مانده دلم من چون رَوَم ای ساربان بی همرهم باکاروان جانی نمانده در تنم دیگر نماند از من توان دیگر چگونه من رَوُم شام بلا را بنگرمطشت طلا روسوی من شرمنده طفلان شوم ای ساربان رحمی نما طاقت نماند ازما بجامن اینچنین محمل نشین رأس حسین درپیش م...
👌نوحه حرکت کاروان اسراءپس ازشهادت امام حسین(ع)ای ساربان آهسته تر،اینجا بجا مانده گُلملختی برو آهسته تر،اینجا جدا مانده دلم من چون رَوَم ای ساربان بی همرهم باکاروان جانی نمانده در تنم دیگر نماند از من توان دیگر چگونه من رَوُم شام بلا را بنگرمطشت طلا روسوی من شرمنده طفلان شوم ای ساربان رحمی نما طاقت نماند ازما بجامن اینچنین محمل نشین رأس حسین در...
👌نوحه حرکت کاروان اسراء پس ازشهادت امام حسین(ع)ای سابان آهسته تر،اینجا بجا مانده گُلملختی برو آهسته تر،اینجا جدا مانده دِلم من چون رَوَم ای ساربان بی همرهم باکاروان جانی نمانده در تنم دیگر نماند از من توان دیگر چگونه من رَوُم شام بلا را بنگرمطشت طلا روسوی من شرمنده طفلان شوم ای ساربان رحمی نما طاقت نماند ازما بجامن اینچنین محمل نشین رأس حسین...
کالای حب فاطمه را مشتری خداست رزق گدای فاطمه از دیگران جداست...
علمداری چو تو هرگز ندیدم وفاداری چو تو دیگر نبینم تویی بابَ الحَوائِج یا اَبَاالفضلامیدم هست باشی تو شفیعم شعراز:حسین صالحی...
👌متن نوحه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)یا فاطمه ما آمدیم بهرِعزایتقبری نداری تابیائیم درسرایتباآه وزاری، اَندرعزاییمماسینه زن ها،اندر نواییمیافاطمه توپاره ی جانِ پیمبرگشتی شهید،بهرِولایت، بهرِحیدرماچون حسینت، صاحب عزائیمماچون حسن جان،اندرنوائیموقتی که دیدی بسته شد دستانِ مولاکردی دفاع ازشوهرت درپیشِ اعدازخمی به سینه، پنهان نمودیایثارخودرا،اینسان نمودیوقتی دعاکردی خدا جانت بگیردیعنی که الان فاطمه راحت بمیردطفلان ناگه ،لَرز...
شعر نوحه زبان حال امیرالمومنین با حضرت زهراای هستی ِ اباالحسنجان علی حرفی بزندر بین بستر،غرق نواییآهِ تو دارد ، بوی جداییفاطمه جانم ای فاطمه جانرو گرفتی ، از من چراآتش مزن ، قلب ِ مرانگفتی آخر توچه کشیدی؟بودی رشیده، حالا خمیدیفاطمه جانم ای فاطمه جاناشک غربت ، می ریزی توبرای من ، عزیزی توهرشب کنارت احیا بگیرمیا تو بمانی یا من بمیرمفاطمه جانم ای فاطمه جاناز دیروزت ، لاغرتریچون تصویری ، در بستریبا بسترت ...
سلام ما سلام ما به رحمت و به جود توسلام ما سلام ما به چهره ى کبود توسلام ما سلام ما به قلب داغدیده اتسلام ما سلام ما به قامت خمیده اتسلام ما سلام ما به طفل نا امید توسلام ما سلام ما به محسن شهید توسلام ما سلام ما به چهره ى خجسته اتسلام ما سلام ما به پهلوى شکسته اتسلام سلام ما به گریه هاى دخترتسلام ما سلام ما به ناله هاى شوهرتسلام ما سلام ما به نغمه ى حجاز توسلام ما سلام ما به آخرین نماز توسلام ما سلام ما به صحنه ى مدین...
تازه رسیده از سفر کربلا سرتبین تن تو فاصله افتاده تا سرتبا پهلوی شکسته و با صورت کبودکنج تنور کوفه کشانده مرا سرتپیشانی ات شکسته و موهات کم شدهخاکستر تنور چه کرده است با سرت؟رگ های گردنت چقدر نامرتب استای جان من چگونه جدا شد مگر سرت؟این جای سنگ نیست، گمان می کنم حسینافتاده است زیر سم اسب ها سرت...باید کمی گلاب بیارم بشویمتخاکی شده است از ستم بی حیا سرتچشمان تو همیشه به دنبال زینب استتا اربعین اگر برود هر کجا سرتشاعر:...
شعری درباره اهل بیتمحمد سَروَر دنیا و عقبیعلی باشد امام و نورِ عظمیحسین و مجتبی آقای جنتشفاعت را کُند اِتمام زهراشعراز:حسین صالحی...
الهی قسمتِ من کربلا کنانیسِ قبرِ من، مولا رضا کنبه محشرچون شوم بی یار و بی کسشفیعِ ما،علی شیرِخدا کنشعراز:حسین صالحی...
👌شعرسلام برحسینسلامی برحسین و یاورانشعلی اکبر و آن خواهرانشسلامی برعلیِ اصغرِاوبرعباس آن علمدارِسپاهششعراز:حسین صالحی...
ترسیده بودم چون نفس ها به شمار افتاد یک لحظه شد آن اتفاق ناگوار افتاد کوبید در بین شلوغی با لگد بر درب شعله کشید آتش و در روی نگار افتاد شاعر: علیرضاسکاکی...
او گفته بود از قبل تنها می کشیمش در جنگ یا با شور و غوغا می کشیمش باید توافق نامه امضا می شد آن روز گفتند یا بیعت کند یا می کشیمش شاعر: علیرضاسکاکی...
پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر!چون شیشه ی عطری که درش گم شده باشد...
ذولجناحاسبی رسید و شیهه بکوی حرم کشیدگرد و غبار و واهمه روی حرم کشیدچشمان کودکان که پر از آه و ناله بودشطی ز اشک دیده بسوی حرم کشیدخون می چکید از بدن پر شراره اشفریاد بی امان ز عدوی حرم کشیدجامی ز خط و خال گل سرخ روزگارنوشید و جرعه ای ز سبوی حرم کشیددر قحط آب و سجده خورشید راستینعطری ز سیب و لاله ببوی حرم کشیدبا کاکلی که غرقه بخون داشت ذولجناحنقشی به رمز و راز مگوی حرم کشیدفریاد بود و ناله که معصومی عاقبتبر چهره خاک غم...
به خدای حسین، به حسین خدا نشود نفسی، دلم از تو جدا به حسین خدا، به خدای حسین همه زندگی ام، به فدای حسین...
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرممرا به تیر نگاهی، تو بی سپاه گرفتی...
آهو برِّهدلی را می برد چشم سیاهیگل نورسته ای رخساره ماهینشانده پرتو گلبرگ خورشیدبه روی کاکلی تاج و کلاهیبه عطر سیب سرخ نازنینیشمیمی می فشاند گاه گاهیدرون غنچه ی لبهای خشکشنمانده ناله در سودای آهیدر آنسوتر کنار خیمه گاهشنشسته در تماشا پادشاهیکه ای نو باوه مظلوم باباندارم غیر تو پشت و پناهیبیا تا گیرم ات ای جان در آغوشتو هستی روی دستانم گواهیکه ای قوم ستم، اصغر نداردبه نزد حضرت یزدان گناهیبگیرید از ...
جوهر بارانبیهوده نیست اینهمه دیوانه ات شدنآتش به جان و واله و پروانه ات شدنعالم اسیر تاب و تب شرح آرزوستاز بامداد غمزه ی جانانه ات شدنای پادشاه تشنه لبان خود چه کرده ایبا عاشقان ساحت مستانه ات شدنوز عطر و بوی شربت اَحلی\ مِنَ العَسَلبا شهد جرعه جرعه پیمانه ات شدننازم تو را که جوهر باران دیده رابردی به فصل شبنم دُردانه ات شدنبعد از تو خاک بر سر دنیا کنم اگرحرفی زند ز حرمت کاشانه ات شدنبا ما که دل به مسلک و ک...
یا حسین(ع)شوم در دو عالم فدایت حسیندمادم صدا می زنم من حسین...
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری هر شب ازشدت درد کمرت بیداری استراحت کن عزیزم ،به خدا میدانم خسته ای، بی رمقی، سوخته ای ،بیماری جان من سعی نکن با کمر تا شده ات محض آرامش من بستر خود برداری سرفه هایت به خدا قاتل جانم شده است بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری سعی کن خوب شوی ای همه دارائی من زینبت را به چه کس بعدخودت بسپاری مونس خستگی حیدر خیبر شکنی تو نباشی چه کسی می دهم دلداری...
ساقی کوثر خداحافظ فاتح خیبر خداحافظ می رود فاطمه از دنیا واویلا واویلا واویلا من که رفتم برتو از امشب خانه داری می کند زینب او بودنایبه الزهرا واویلا واویلا واویلامن یگانه همسرت بودم یاور بی یاورت بودم توپس ازمن می شوی تنهاواویلا واویلا واویلایاعلی گریه برایم کن در قنوت شب دعایم کن چون دعایت می رود بالا واویلاو اویلا واویلا توامیرالمومنین هستی پس چرا درخانه بنشستی زور بازویت چه شد مولا واویلا واویلا واویلان...
