آهو برِّه دلی را می برد چشم سیاهی گل نورسته ای رخساره ماهی نشانده پرتو گلبرگ خورشید به روی کاکلی تاج و کلاهی به عطر سیب سرخ نازنینی شمیمی می فشاند گاه گاهی درون غنچه ی لبهای خشکش نمانده ناله در سودای آهی در آنسوتر کنار خیمه گاهش نشسته در...