شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
بین سختی ها و مشکل ها تویی غم خوار عشقکاشف الکرب حسینی حضرت دلدار عشقدر کنار حضرت ارباب تو سردار عشقگرچه بی دستی ولی هستی شما معمار عشقبا همه بی دستیت مشکل گشای عالمیعالمی بیمار رویت تو دوای عالمی...
دوای درد گرفتارها اباالفضلهمیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل استچرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل استدو دست داده به راه خدا و پس چه عجباگر که معنی دست خدا اباالفضل استبه جمله جمله یا کاشف الکروب قسمکه استجابت صدها دعا اباالفضل استنمونه است اباالفضل و در مسیر حسینکسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل استاز ابتدا به من آموخت مادرم تنهادوای درد گرفتارها اباالفضل استچه ترس دارد از آتش، چه ترس از دوزخاگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل استخود اما...
بزن بر دامنش دست توسلکلید قفل مشکل هاست، عباسبه مردی شهره دنیاست، عباسمروت، ریزه خوار خوان لطفشفتوت، صورت و معناست، عباسبه میدان شجاعت اشجع الناسکه غیرت قطره و دریاست عباسحسین بن علی را عبد صالحولی بر ماسوا مولاست، عباسبه دشت کربلا، آرامش دلبرای زینب کبراست، عباسگذشت از آب و کسب آبرو کرداگرچه ساقی و سقاست عباسبود بدر منیر هاشمیونکه زیباتر، ز هر زیباست، عباسبزن بر دامنش دست توسلکه در جود و سخا آقاست، عباساگر چه زا...
هر گل خوشبو که گل یاس نیستهر چه تلألو کند الماس نیستماه زیاد است و برادر بسیهیچ یکی حضرت عباس نیست...
عباس را نه به دستانِ بُریده اش میشناسم،نه به مهربانی هایش با سکینه،و نه به حمایتش از علی اکبر...!.عباس برادر بود!برادری از جنس سَرو !با شاخه های شجاعت،و جوانه های امید....برادری که شاید پسر بود، برای حسین!پدر بود، برای زینب!هم بازی، برای رقیه!.برادری که داغش می خُشکاند قلمِ عشق را......