شعر نوحه زبان حال امیرالمومنین با حضرت زهرا
ای هستی ِ اباالحسن
جان علی حرفی بزن
در بین بستر،غرق نوایی
آهِ تو دارد ، بوی جدایی
فاطمه جانم ای فاطمه جان
رو گرفتی ، از من چرا
آتش مزن ، قلب ِ مرا
نگفتی آخر توچه کشیدی؟
بودی رشیده، حالا خمیدی
فاطمه جانم ای فاطمه جان
اشک غربت ، می ریزی تو
برای من ، عزیزی تو
هرشب کنارت احیا بگیرم
یا تو بمانی یا من بمیرم
فاطمه جانم ای فاطمه جان
از دیروزت ، لاغرتری
چون تصویری ، در بستری
با بسترت شد یکسان تن تو
خانه خرابم با رفتن تو
فاطمه جانم ای فاطمه جان
قاسم نعمتی
ZibaMatn.IR