سه شنبه , ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
به نام آنکه تورا آفرید تادوستت دارم هایم چون خیابانی خالی از رهگذر چون گلی ربوده در صحرا چون مادرانی شب نشین تا سپیدار صبح بیدار می نشینند تا نغمه عشق را برای فرزندانشان جاری کنندتورا نیز چون ابرها در آسمانم چکید تا تنها نماند دوستت دارم هایم 🌱❣️عزیزحسینی❣️🌱❣️☘️❣️🌱...
شب که می شهغصه ام سنگینهبجای تو ماه رو میگم غمگینهتنهایی کوچه رو گم می کنمبغض گلوم رو اه می کنماما بدونهر چقدم که دور باشیچیزی عوض نمی شهعزیزحسینی🌱فرشته رضایی☘️❣️ti. .amo f...
بعضی از چیز ها اجباریست باید داشته باشمچون دوست داشتنت❣️🌱عزیزحسینی❣️ti. .amo f...
فرشتهای تبسم و گل سمبلای فرشته ی چش آهوعشق فصل قشنگیست که ماهی نداردتو بیا ماه این فصل باشومن با یادت همراه شومو یک روز را در خیابانبه دنبالت بگردمتو بیا مال این قلب باشدر آغوش میگیرمتمی بوسمتو تمام کوچه و خیابانهای شهر راحرص میدهمتو بیا دست مرا بگیرببر یک جای دورجایی دورتر از دورجایی که یک منو تو باشیم و بسیک منو تو برای عشق کافیستعزیزحسینی❣️ti. .amo f...
طلوعی که هرگز غروب نخواهد کرد دوست داشتن توست و چی زیباتر از شبی است که ماهش تویی❣️عزیزحسینی❣️Ti. .amo f...
بزرگترین لطفی که در زندگی میکنی این باشد لطفی که در زندگی میکنی را فراموش کنی🌱عزیزحسینی☘️...
تو همان تشنگی های دم دم اذانی که هیچ وقت سیرابت نشدم ...عزیزحسینی...
خدای من توییکه هر ثانیه به اذان لبخندت نماز دوست داشتنت را ذکر میکنم عزیزحسینیZIbamatn.ir...
هرچه کردم نشد که بشود بگویم دوستت ندارم تا آمدم بگویم دوستت دارم جانم را گرفتند تا مبادا دلت بر تنم بلرزد ....عزیزحسینی...
در راه رسیدن به تو مرگ هم عاشقانه ایست آرام عزیزحسینی...
انگار چیزی مرا سمت تو می کشانداما عشق نیست چیزی فراتر از عشق .......
گر نباشد دیده ی تو بر دنیای خویش عزیز کسی دگر نخواهم گشت جز فرشته ی مرگ عزیزحسینی...
هرگز ندانستم مهر در کجای دلم لانه داردکه اینقدر بی تفاوت در همه جا لانه میکنم کبوتریم در گیسوانت که پرواز کنان در کوچه های لبخندت به دنبال لانه میگردد بگو در کدام خانه ایی بگو در کجای این شهر غربت درد دوره ات کرده است تو بگو تا من نیز با تو همسو شوم تا درد تنها به دورت نگردد.عزیزحسینی...
دل را برده ایی با خود در جای دیگر این عشق جز تو بر کسی معنا نداردعزیزحسینی...
قبل از دوست داشتن و دوست داشته شدن احترام گذاشتن را به یکدیگر هدیه کنیمدوست داشتنی که احترام نداشته باشد نبودنش یک احترام است عزیزحسینی...
لبخند هایش را لا به لای مو هایم بافته ام تا مبادا نسیمی بوزد و لبخندش را به صحرا و بیابان ببردآنجایی که از نظرم محو شودعزیزحسینی...
کمی با من از عشق سخن بگو جانا زندگی کوتاه تر از یک قهر ساده من و تو ست عزیزحسینی...
چشمانت را از دوستت دارم پر کرده اییزبانت را از دوستت ندارم و من هنوز هم از میان تمام دروغ های دنیا دروغ چشمانت را دوست تر میدارم عزیزحسینی...
چشم های تو آغاز غرق شدنم بود عزیزحسینی...
نگاه کنجای تو کنارم خالیست سکوتت را بشکن و صدایم بزن بگذار طنین صدای تو قهقهه های لب هایم شود نگاه کن بی تو حتی هیچ بارانی عاشقانه نمی بارد سکوت نکن حرفی بزن چشم هایت هنوز دوستت دارم می سرایدنگاه کن همه جا خالیست از تو برگرد به آغوش عاشقانه ها که دیگر این عشق هم بی تو نمیشود که نمیشود عزیزحسینی...
درست زمانی که داشتم فراموشت میکردمشعرهایم به بن بست دوست داشتنت برخورد کرد دوباره عاشقت شدمعزیزحسینی...
وقتی... صدای خنده هات می پیچه توی کوچه هاوقتی ...خاطرات دست به دست هم میدهند تا تورو از یاد نبرموقتی هیچ صحنه ای جزتو درون خاطرات قاب نمیگیردوقتی تنها یادگار من از تو یک دوست دارم می ماندوقتی ...شعرهایم به جزتو به خواب دیگری تن نمیدهدوقتی باز یک من می مانم و یک شعری که هرگز خوانده نمیشود دیگر چه فرقی میکند باشم وقتی نباشی. ..نباشی... عزیزحسینی ...
گاه دیدنت هم چاره ای دلتنگی نیستبسکه شیرین شده ایی آنقدر شیرین شده ایی که دیگر مرا فرهاد میخوانندعزیزحسینی...
شاعر شدم و به شعری چون تو گرفتارم این چنینعزیزحسینی...
ثانیه ،ثانیهجهان را کوک کرده ام در وصف دوست داشتنت .. عزیزحسینی...
پیچیده ترین پیچکی که دورش پیچیده ام دوست داشتن توست ...عزیزحسینی...