متن وفاداری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات وفاداری
رویایی درسردارم
لباسش را باید خیاطی بدوزد
که عاشقی بلد باشد
میخواهم درشهرعاشقی به تن کنم
شهری خیلی دورتر از اینجا
دیوارهایش پرازنقاشیهای وفا،صداقت، مهربانی، انسانیت و ..
شاید نیمه گم شده ام را پیدا کنم
عجب حکایتی دارد دل من
با تافته های جدا بافته اش
༺ منم آט سایـہ کـہ בر هر قـבم با توست..
من از اون آدمام که
اگه کسیو بخوام
تهش همونو میخوام
نه حوصلهی بازی دارم
نه توان شروع دوباره
من یا میمونم
یا برای همیشه میرم
دیگر برایت نمینویسم،
نمیگویم دلتنگم،
نمیپرسم چرا نماندی…
فقط گاهی
مینشینم روبهروی دیوار،
و فکر میکنم
شاید اگر دیوار بودی
مهربانتر بودی.
من را دوست نداشتی،
و من،
با همان دوست نداشتنت
سالها زندگی ساختم.
خانهای از خیال،
که تو حتی سایهات را هم
به آن قرض ندادی.
من آن...
نه!
قول شرف میدهم
دستِ ابرِ اندوه
به چشمانت نمیرسد
در قلبم پناه بگیر!
حتی یک تپش
عقبنشینی نخواهم کرد...
من
روزهاى سختم رو
فراموش می کنم
ولى تویى که
اون روزها
کنارم بودى رو
هرگز..!
به خود، ای دل، بنا کن زندگانی را
رها کن بیهده سود و زیانی را
به پای خویش، ره پیمای این دنیا
که کس نارد وفا، جز همزبانی را
چه نزدیکاند این یارانِ بیپایان
ولی آخر دهندت بینشانی را
مشو غرق امید مهر بیپایان
که آخر بشکفد راز نهانی را...
اگر בر عشق (اבب و احترام )و (توجه و راست گویی )متقابل نباشـב سرانجامے نـבارב..
همانا کـہ اבب عطر آבمیست..
همسر یعنی رفیق
حرام باشد اگر غیر از لبان تو...
به فکر بوسه و مستی ز لبهای دگر باشم...
عشق آن نیست که من باشم و تو ، میکده و حال خوشی
عشق آن است ،که در بند تو باشم چه باشی چه نباشی
آنکه تو را میخواهد به هر بهانه ایی میماند
نیامد خم به ابرویم ز خنجر های بیگانه
ولی تا پای مرگ رفتم به لطف آشنایانم
کاش به اندازه ی خاطراتت به من وفادار بودی؛خاطراتی که از لحظه ی رفتنت همیشه با من بوده اند و لحظه ای تنهایم نگذاشتند.
گفتند :چرا تنهایی ؟از تنهایی خویش ب جمع ما بیا…
دگر نمی دانستند من در تنهایی خود ب عهدم وفا دارم..
در محفل آنها باشم ،خیانت ب قلبم کردم..
نویسنده المیرا پناهی درین کبود
دانش اندوخته علم روانشناسی