پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از نامش پیداست زندگی .دیگر به دنبال چه هستی ...؟زندگی را باید زندگی کرد ، چه تلخ چه شیرین بهشت و جهنم را همینجا تجربه کن . دنیای دیگری هم بعد از مردن باشد شاید دیگر حاکم خودت نباشی .عزیزحسینی...
باشد که همدیگر را با تفاوت هایمان بپذیریم...
پائولو:هرگز گوه رو با شکلات اشتباه نگیرشاید مثل هم به نظر بیانولی مزه اش؟خیلی متفاوتهباور کن،از روی تجربه میگم-خاندان گوچی...
دوستت دارم هارا به روش های مختلف برایت ابراز میکنم...گاهی با گفتن گاهی با شانه زدن موهایت با انداختن پتو روی بدن سردت هنگامی که ناخواسته از خستگی روی مبل به خواب رفته ای با شاخه گلی غیر منتظره با گرفتن دست هایت هنگام نگرانی با نُت های گیتاری که برایت می نوازم من تو را متفاوت دوست دارم... • ͡•نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
نیازمند کمی ذوق در زندگی هستم.. فروشگاهش را میشناسید؟ پولش هرچه شد مهم نیست. شاید ذوق زنده ام کند.. از مردگی خسته ام... کمی روح میخواهم... از بی روحی خسته ام.. نویسنده: vafa \وفا\...
بیاید قبول کنیم که:یکی وقتی حالش بده میخواد تنها باشه و یکی دیگه وقتی تنهاست حالش بد میشه!.یکی یه خواننده رو دوست داره و با صداش تک تک سلولاش آروم میشن،یکی دیگه از همون خواننده بیزاره و میخواد سر به تنش نباشه!.یکی عاشق رنگ قرمزه،اما آدمِ کناریش جز آبی، نمیتونه رنگ دیگه ای رو تحمل کنه!..ببین عزیزمن، ما آدما متفاوتیم!سلیقه و خوی و منشمون باهم فرق داره!.شاید من نتونم طرفدار همون جبهه ای باشم که تو هستی،همون گلی رو دوست دا...
نیاز دارم به یک جفت چشمتا مرا همانطور که هستم ببیندنه آنطور که خودش می خواهدنیاز دارم به پاهایی کهکنارم قدم بزنند تا آنجا که آرام بگیرم،به دست هایی که جای پاک کردن اشک هایمدستم را بگیردو نگذارد اشک بریزم،به صدایی که اسمم را بخواندو در کلامش نشانی از رفتن نباشد...من نیاز دارم به آدمی کهرفتن را نشناسد ودر فرهنگ لغاتشتنها، "ماندن" معنی شده باشد،به کسی که جای زخم،عشق بکارد در منو جای جملاتِ نصیحت وار کنار...
من دختری هستم پیرو آزادی،عاشق ریسک کردن،بی پروا از حرف های خاله زنکِ در و همسایه!و تو پسری محتاط،پیرو حرف های پدرت، آرام و منضبط!من دختری با خنده های بلند،کفش های پاشنه بلندِ قرمز،دامن های گلدارِ مخملیتو پسری با ظاهری آراسته و معقول،ریش های مرتب، پیراهن های ساده ی بی خط و نگاهِ آبیِ بی ریا!ما از دو جهانِ جدا،دو تفکرِ متفاوت،دو انسانِ کاملا دور از هم...بین ما باید تنفر زاییده می شداما عشق حادثه ای است که خبر نمیکند!...
محبوب من!شادی ها متفاوتند چنانکه عاشق ها؛ عاشق شهرها، عاشق روستاها، عاشق جهان سومی، عاشق قدیمی ، عاشق امروزی. مانند شادی شهری، شادی روستایی ، شادی قدیمی ، شادی امروزی.مانند زمزمه ها؛ زمزمه درخت ها، زمزمه جویبارها، زمزمه گندمزار، زمزمه عاشق ها.محبوب ام! همه شما را زمزمه می کنند. پرنده ها هم می خواهند در نگاه شما آشیانه کنندچنانکه همه خنده های من رد پای شماست. تا بوی زلف یار در آبادی من است، هر لب که خنده ای کند از شادی من است.محبوب من، من ...
شبیه حس آن لحظه کهدوستت دارم را میشنوم از توشبیه همان تندتر شدن ضربان قلبشبیه همان احساسی کهوقتی در آغوش توام درونم زنده میشودشبیه عشق بی وقفه ای که نثارم میکنیشبیه دلی که در تب و تاب استشبیه بی نهایت که تهش معلوم نیستاما مطمئنی خیلی بزرگ استشبیه خودت خاص و متفاوت از همهدوستت دارم...
اشکال نداره برو ولی مطمئن باش زمانی میفهمی متفاوت بودم،که دیگه برام تفاوتی نداری...
عزیزترینم!راستش را اگر بخواهیدهمین تازگی ها فهمیده ام این شما نیستید که با بقیه فرق می کنید،احساس لاکردار من است که نسبت به شما، زمین تا آسمان فرق می کند با حسم نسبت به هر چیز و هر کس دیگری...عزیزترینم!منِ دیوانهبه طرز غریبی دوست می دارمشما راکه متفاوت ترین آدمِ معمولی جهان هستید...
محبوبم بیا کمی متفاوت باشیم...بیا قول بدهیم از فردا لابلای خبرها سرک نکشیم...بیا دیگر خط کش دست نگیریم و هر روز سطح بدبختی خودمان را در خاورمیانه اندازه نگیریم...اصلا بیا خودمان را بزنیم به بی خیالی...بیا فکر کنیم داریم در جزیره ای محصور در اقیانوس اطلس مثل انسان های نخستین زندگی می کنیم...تو هر روز با قایقت به دریا می زنی و من هر روز توی ظرف های نارگیلی برایت سوپ می پزم...شبها بنشینیم کنار آتش و مثل سرخپوست ها چُپُق بکشیم....محبوبم بیا فکر کنیم ...
اگر می خواهی اوضاع متفاوت باشد، شاید راهش اینست که خودت متفاوت شوی....
من نمی توانم به دیروز برگردم، چون که در آن موقع آدمی متفاوت بودم....
تنها چیزی که ما در مورد آینده می دانیم، اینست که متفاوت خواهد بود....
شاید من بهتر نباشم، ولی حداقل متفاوت هستم....
عشقم من خیلی متفاوت دوستت دارم....
تبعید به قطب جنوب یا قلهی مون بلان، آنقدر آدمی را از دیگران دور نمیکند که طرز فکرت با طرز فکر دیگران متفاوت باشد ......
مهم است بیاموزیدکه بر عقاید متفاوت با عقیده خودتان خشم نگیرید، بلکه بکوشید بفهمید که آن عقاید چگونه واقع شده. اگر آن عقاید، پس از آن که فهمشان کرده اید، هنوز کاذب می نماید، آن گاه می توانید با آنها نبرد کنید به طرزی بسیار مؤثرتر از هنگامی که از آن عقاید همچنان فقط نفرت داشتید....
جهنم هرکس جای متفاوتیه ......
هیچ یک از ما به این باور نرسیده ایم که همگی ما به هم شباهت داریم و کاملا مثل هم هستیم.سیاه پوست ها و سفید پوست ها،کاتولیک ها و پروتستان ها،زنان و مردان و ...اگر واقعا یکدیگر را شبیه به هم می دیدیم،آنگاه میتوانستیم اشتیاق زیادتری برای پیوستن به خانواده ی بزرگ انسانی در این جهان داشته باشیم و شاید همین قدر که به خودمان اهمیت میدهیم،به اعضای این خانواده هم اهمیت میدادیم.همه ی ما از یک آغاز مشابه-تولد-و پایانی میل-مرگ-برخورداریم.پس چگونه میتوانیم ...
خوشبختی از نگاه هرکسی معنایی متفاوت دارد ، اما از نظر من آدمهایی خوشبختند که عشقبه موقع به سراغشون بیاد ......
اگر زندگی اونجوری نیستکه تو میخوایعوضش کنزندگی امروز توحاصل طرز تفکر دیروز توستامروز متفاوت تر فکر کنتا فردا متفاوت تر نتیجه بگیریروز جهانی فلسفه مبارک....
برای عاشق شدننباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت...برای عاشق شدن باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت...
اگر زندگی آنگونه نیست که تو میخواهی، عوضش کن.زندگی امروز تو حاصل طرز تفکر دیروز توست امروز متفاوتتر فکر کن، فردا متفاوتتر نتیجه میگیری....
خوشبختیاز نگاهِ هرکسی، معنایی متفاوت دارد.اما از نظر منآدمهایی خوشبختند که عشق به موقع به سراغشون بیاد ......