پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
میتونم بهت قول بدم که هیج جایی بیشتر از آغوش خودم چشم به راه تو نیست.️️️...
برقص کمی به سازم ...بگذار دورت بگردمآخر من ...قول دور دنیا را داده ام به این دل ......
هوایش را داشته باش دلم را می گویم.قول می دهم برای تو باشدهمه ی عاشقی اش ...️️️...
تو بخند...من قول میدهم...تمام جهان را برایت برقصانم...
پسربچه ای که عقب تاکسی نشسته بود از مادرش پرسید: «امروز اون قطار رو برام می خری؟» مادرش گفت: «نه مامان جون، امروز نه.» پسربچه گفت: «پس کی؟» زن گفت: «دفعه بعدی که اومدیم بیرون.» راننده از آینه نگاهی به زن و پسر کوچکش کرد، بعد گفت: «خانم اگه دارید به بچه می گید دفعه بعد، لطفا دفعه بعد که اومدید بیرون حتما براش بخرید.»زن پرسید:«چطور؟»راننده گفت: «برای اینکه چشم انتظار میمونه... انتظار هم خیلی سخته... یا قولی ندید یا به قولی که می دید عمل...
خاطرش نیست ولی خوب به خاطر دارمکه در آغوش خودم قول نرفتن میداد...
بیا بہ هم قول بدیم...تمام تو برای تمام من برای ️️️...
برگردبرگرد نازنینبرگردمن فهمیدم دنیایِ بدونِ توچقدر سختهوحشتناکهمرد افکنهبرگردتا بخاطرِ تو و این سیگاراز نفس نیفتادمقول میدم جبران کنمبرگرد نازنینم...این بار اگر دنیا یک طرف باشه و تو یک طرفمن تو رو انتخاب می کنم......
مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد...
no matter which way I take I promise to end up with you مهم نیست چه راهی و برم ولی قول میدم تهش به تو برسم...
میخواست از نوهمه چیز را شروع کنیم قول هایی هم داد همین طور که داشت صحبت میکرد، یک آن پرت شدم به گذشته ؛ برای تلاش هایی که برای از یاد بردنش کردم.گفتم دو سال از نداشتنت میگذرد ؛ از ایامی که فهمیدم دوست داشتنت ، همه اش حرف بود و دروغ !حواست نبود، یعنی نمیخواستی که حواست باشد ، آدم که با یک بی حواس به جایی نمیرسد.دوست داشتنم روی زمین افتاده بود ،، نه خم میشدی برداری، نه میگذاشتی خودم بردارم آخر خودم برداشتمش و رفتم به گمانم تازه فهمیدی...
همه قول موندن میدن، اما همه سر قولشون نمیمونن. تکیه دادن به آدمی که ناگهان ازت فاصله میگیره، مثل پریدن توی دریا به امید نجات غریقیه که دست و پا زدنت رو میبینه و کاری برات انجام نمیده. تو ممکنه از غرق شدن نجات پیدا کنی، اما دیگه هیچوقت دل به دریا نمیزنی....
تو مگر قول ندادی همه عمر کنارم باشی؟رفتی و مصرع بعدی به درک واصل شد......
قول داد کهامشببه خوابم می آیدحالااز شوقِ اینکه قرار استدر رویا ببوسمشخوابم نمی برد......
قول دادم به خودم،غصه تراشی نکنمفکر این را کهتو باشی و نباشی نکنم......
آغوشم رابرایت کنار گذاشته امحتی بوسه هایم راشاید در عصر آغوش های یک روزه و بوسه های ساعتی!عقب مانده ام بخواننداما منبه بازوانم تنها قول تو را داده امو سکوت لب هایم با همنشینی لب های تو خواهد شکستعزیز دلم دلت قرص️️️...
من یاد گرفتمآدما میرنحتی اگه هزار بارقول داده باشن که می مونن......
بہ قول خودت منو تو نداریم ڪہپس تموم تو واسہ خودِ خودم ...シ️️️...
مهم نیست شرایط چقدر سخت باشه آدمی که بخواد رو قولش باشه هیچوقت تنهات نمیزاره...
قول دادم به خودمغصه تراشی نکنمفکر این را که تو باشیو نباشی نکنم...!...
جایی نمیرمپای تو پای اون همه خاطره می مونم...
دلم حضور مردانه میخواهدنَه اینکه مَرد باشَدنه !مردانه باشدحَرفَشقُولَشْفِکرَشنِگاهَشو قَلبَشْانقدر مردانه که بتوان تا بی نهایتِ دنیابه او اِعتماد کَردتکیه کَرد...
جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !...
ما قول دادیممالِ هم باشیم...
او می رسد که باز هم عاشق کند مرااو قول داده است به قولش وفا کند...
بهت قول میدمکه فردا بیشتر از امروز عاشقت باشم...
اونجا که حافظ میگه* تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد*بارها تو دلش زار زده که*ولی تو قول داده بودی...*...
تو فَقَط نَفَس من بٰاشمَن قول میدَم بٰا خودَم هَم قَطعِ رٰابِطِه.کُنَم...هیچی نمیخوام !یه تو یه مَن یه جا کنارِ هَم بَرای هَم...
تلخ نه الکل است و نه قهوه... می دانی چیست!؟تلخ به یاد آوردن قول و قرارهای اولین روز دلدادگی بود! که به خیالمان قرار بود ابدی شود......
اگه بگم خرابتم قول میدی تعمیرم کنی؟...