متن مادر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مادر
سلام بر مادرم ، به چشمان همیشه نگرانش
آریا ابراهیمی
بزرگ شده ام و میترسم
میترسم سرم را روی دامنت بگذارم و زانوانت درد بگیرد
حال نوبت توست سرت را روی شانه ام بگذاری
و من با اندکی مادرانگی که برای عروسک هایم کرده ام تو را نیز در آغوش بگیرم
مادر♥️
ستوده
(مادر)
عشقی که حق در سینه ی مادر گذارد
هفت آسمان، با وسعتش در بر ندارد
فرزند اگر داند وفاداری او را
بی پرده جان، در راهِ مادر می سپارد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(الجنة تحت اقدامَ الامّهات)
هستی، ز وجود مادران بر پا شد
طومار جهان به دست شان امضا شد
از حلم و گذشت و همت والاشان
جنت ز کف قدوم شان پیدا شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
دست های مادرم، کتابی هستند که هیچ نویسنده ای توان نوشتن شان را ندارد. هر خطی که بر آن نقش بسته، قصه ای از رنج و صبوری است از روزهایی که خنده های مرا خریدند و شب هایی که بی صدا گریستند
این دست ها، روزگاری شادابی گلبرگ داشتند، اما...
چادر نماز مادرم، حصاری از نور در تاریکی جانم است،
آخرین سنگر آرامشی که می شناسم...
جایی که اشک هایم بی صدا می سوزند و به دامن دعاهایش فرو می ریزند.
دست های لرزانش به آسمان گره خورده، اما دلم دیگر ایمانی ندارد…
دل شکستگی ام را به بادها سپرده...
صبحش دستانم پر می شود
از شبنم مهربانی،
شب هایی که مادرم را به خاطر می آورم!
شعر: آسو ملا
ترجمه: زانا کوردستانی
آرزویم است مادر
آرزویم است برف ها را
از سرت دورِ دور کنم
مو به مو
«آرمان پرناک»
سلام بر مادرم
تنها پناه جانِ غمینم
آریا ابراهیمی
پنجره ها ؛ آیه هایِ دلتنگی اند
گاهی باز می شوند و آماجِ خاطره می آورند
گاهی بسته می شوند و قفلِ اندوه می زنند،
پنجره هایِ خانه یِ قدیمی ما ؛ هنوز باز است
و مادرم هرزگاهی با نگاهِ دلبرانه
برای پدر ؛ که در گوشه ای از حیاط...
اعتبارِ باغِ فردوسِ بَرین
زیرِ پایِ مادر است
عزتی یا مِکنتی بر تو رسید
بخت نیست ؛ این مصلحت
از دعایِ مادر است
جَستن از مرگ و مریضی و بلا
راهِ درمان قاصر اما عاقبت
اشک هایِ مادر است
آبرویت ، حالِ خوبت ، حاجتی هر قصدِ خیر
هر چه...
مادرم،
پاییز شد،
تا من چون بهار زندگی کنم!
شاعر: سردار قادر
برگردان به فارسی:زانا کوردستانی
مادر ،فرشته ای محکوم به نگرانی تا ابد به اضافه یک روز.
مادرم تورافرشته ای خواندند برروی زمین
که ازطرف خداآمده ای ....
اما من تورا چه نامم که میدانم ازفرشته والاتری....
آری مادرم میدانم که فرشتگان
در برابرت سربه خاک مینهند
وبر زخم های دستت روزی هزاران بار بوسه میزنند
وقلبت را خانه خدا میدانند وبران نماز میگذارند....
مادرم .....
نمی...
(مادر)
م(ماه)
ا(اسمان)
د(دنیا)
ر(راز)
ماه، اسمان (مادرست) که راز دنیاست..
نویسنده:سرکار خانم المیرا پناهی درین کبود