پنجشنبه , ۸ آذر ۱۴۰۳
لیلند: هرچی به قله نزدیکتر بشی باد شدیدتری میوزه!!!...
چون اگر بخشنده ای به فرد نیازمند بخشش و کرم کرد، در دل احساس شادی و سرور کند و ببالد. اما نیکی کردن به کسی که نیاز ندارد روا نیست، چه او هرگز ارزش نیکی را نمی شناسد و همچنان که از خار خشک گل نمی روید، ارج نهادن به نیکی را نمی داند... ....
با استعداد، همچون تیراندازیست که هدفی را میزند که دیگران قادر به زدنش نیستند؛ نابغه، همچون تیراندازیست که هدفی را میزند که دیگران قادر به دیدنش نیستند....
زمان خود را به بهتر کردن خود با مطالعه نوشته های دیگران اختصاص دهید. بنابراین شما به سادگی آنچه را بدست می آورید که دیگران سخت برای آن زحمت کشیده اند....
عشق سوختن صمیمانه درد است که با زمان تغذیه می شود. در روزها و شب های متناوب تو از غمی غریب درد می کشی واز آن لذت می بری، به تدریج سوختن این درد تمام می شود و با آن، عشق نیز پایان می یابد و اگر نتوانی درد جدیدی را جایگزین این درد کهنه کنی، دگر نمی توانی عشق را درک کنی....
گرفتاری این دنیا از این است که نادان از کار خود اطمینان دارد و دانا از کار خود مطمئن نیست....
من یک آیین خیلی ساده دارم: اینکه زندگی و شادمانی و زیبایی از مرگ غبارآلود بهتر است....
ذهنم زمستانی است اما در قلبم بهاری ابدی جاری است....
صبح را برای خود با دیر بیدارشدن کوتاه نکنید؛ بهصبح مانند پنجمین عنصر حیات بنگرید که قدری نیز مقدس است....
ارزش یک اندیشه به خلوص نیت گوینده آن بستگی ندارد....
من دوستارِ دلیرانام: اما شمشیرزنی بس نیست. باید دانست که را به شمشیر باید زد!وچه بسا در خویشتنداری و بگذاشتن و بگذشتن دلیریِ بیشتری هست: از این راه میتوان خود را برای دشمنی ارزنده تر نگاه داشت!...دوستان، شما میباید خود را برای دشمنانی ارزندهتر نگاه دارید. از این رو میباید بسیاری را بگذارید و از کنارشان بگذرید.به ویژه از کنار بسی فرومایگان که در گوشِتان دربارهیِ ملت و ملتها هیاهو میکنند.چشمانِتان را از باد و مباد ایشان پاک نگاه دارید! آ...
هنوز همچناننیلوفر سبز خاطره اتبه روی دیوار عاشقیم پیچیده استجمید مقدسیان...
اگه میشد خنده هاتو قاب کنم به بزنم به دیوار دیگه هیچی از زندگی نمی خواستم...
خوشبختی من در بودن با توست و روز تولد تو، تقدیر خوشبختی من است.تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی. زیباترین گل های دنیا تقدیم به تو تولدت مبارک عشقم...
من دوست دارمشبیه هیچ کسیک جور خاصجوری که نه خودم میدانمونه تومیدانی اما آنقدر که انگاردرمن کسی غیرازخودمبا تمام تو زندگی می کند..تولدت مبارک بهترین دوست منقوی ترین پشتیبان منشریک من دلبرمن عشق من همه چیزمنتولدت مبارک...
عشقی که بعد از صد سال بازممثل روزای اولش بجوشه خوبه...
بگو چه کنم با این همه پناهنده که در من غرق شده اند؟...
خدایا سیب خوردیمسیب زمینی سرخ کرده هاتو که نخوردیم فدات شم...
امروز روز تولدم است و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرمکه خلق شده ام تا زیباترین لحظه ها را برای خود و جهان اطرافم رقم بزنم ....
موسیقی صدای توآرزوییست که صبحها نوازشم کند و آفتاب نگاهت خواب را از من برباید و اینگونه است صبح های بهشت...
هر وقت به اوج نا امیدی رسیدینزدیکترین روزنامهای که روی زمین افتاده بردار و این بار خیلی عمیقتر از هر بار به صفحه تسلیتها نگاهی بینداز!صاحبان این چهرهها همه کسانی بودند که یک روز حسابی به سر و صورتشان رسیدهاند و بهترین لباسهایشان را پوشیدند و برای گرفتن چند قطعه عکس سه در چهار به معروفترین آتلیههای عکاسی رفتند.رفتند تا اعلام کنند وجودشان را در پای انواع تصدیقها، کارتها، گواهیها و گزینشها، تا سندی برای اعلام وجود داشته باشند.اما...
امروز قرار بود طورِ دیگه ای بشه،از اولین روزایِ شروعِ رابطمون، برایِ این روز برنامه داشتم. یادته بعضی چیزارو هی موکول میکردم به بعد؟اون بعد، همین امروز بود...نشد دیگه، نشد...نتونستیم، بلد نبودیم.تو این دو سه هفته یِ اخیر، برنامم این بود که از طریقِ این پیج، دوباره برگردیم حتی هدیه یِ تولدت هم آماده ست...اما منصرف شدم چون خودمم نمیدونم حسم بهت چیه، حسِ تو رو هم نمی دونم...ولی با این وجود، تولدت مبارک که یه روزی دیوونه جانِ من بودی...
سلام عشقِ من،اگه ازم بپرسن بهترین سالِ زندگیت کدومه؟میگم امسال چون اومدی تو زندگیم و زندگی رو قشنگ کردی واسم...قبل از تو، عشق فقط یه کلمه یِ سه حرفیِ بی معنی بود ولی تو اومدی و با وجودت، با مهربونیت، بهش معنا دادی و من عشق رو باور کردم...تو بهترین حس هایِ زندگی رو بهم دادی، تنها جایِ جهان که آرامش وجود داره کنارِ توئه، وقتی که دستم تویِ دستِ تواِِ...همیشه قدرتو میدونم و عاشقانه دوسِت دارم...همیشه بهترین اتفاقِ زندگیمی...اولین تول...
اتفاق خوب آبانمچه می شود بیفتی در آغوشم؟...
این روزها پاک حواسم پرت است... عینکم را یک جا ، جا گذاشته امشال گردنم را جایی دیگر، دلم را... دلم کو!!!؟...
عشق واقعی رابطه ای دوطرفه استنه اینکه یکی به تمنا بماند و دیگری سرش جای دیگری گرم باشد.عشق واقعی شور دارددو قلب را سرشار می کند و دو نگاه را بهم می دوزدنه اینکه نگاهی نگران و چشم به در و نگاهی دیگر حواسش پرت باشدعشق واقعی فرو ریختن دل دارد وگرم شدن و آرام گرفتن دو آغوش...نه اینکه آشفته و سردرگم و بلاتکلیف حواست به رفتار خشک و خشن اوگیر کند و از حال خوب عشق دور بمانیعشق واقعی دو آدم را درگیر هم می کنداحساسی که یک طرفه شدنام...
برای قطرهی باران تکامل یعنی افتادنپدر میگوید افتادن برای مرد چیزی نیست...
و چه چیزی تلخ تر از این که آمده بودم بمانم و تو بدرقه ام کردی......
گل من سرکش و زیباست دل آراست ولی حیف!در سینه جفا و ستم اندوخته است...
دلم میخواد که یه آهنگتوی گوشی تو باشمتنت دنیاییه من هممیخوام مارکوپولو باشم....
ویرانم مگر نمی بینیصدایم بم است!...
دلتنگی یعنی،ایستادن کنار پنجره،زل زدن به کوچه ای خالی...وفکر کردن به اتفاقی که،هیچ وقت رخ نخواهد داد.....
رفتی و مرا یکسره با خود سر جنگ استبعد از تو مرا حوصله خویشتنم نیست.....
هیچ کس این را نمی داند... بوی بهشتدرست از پشت گردنش می آید.....
از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟خدا جواب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیربا اعتماد زمان حال ات را بگذران...و بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز.شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن. زندگی شگفت انگیز است....فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید...
سرِ من درد که نه، میِل شکستن داردتا که بیرون بکشماز وسطش فکرِ تو را ! ...
بیا که *شعر *هایممغزم را خورده اندبس که حرف آمدنت را می زنند!...
یادداشتی برای خودم دل تنگ شدن برای افرادی که حتی ثانیه ای به تو فکر نمی کنند را متوقف کن...
به تنگ آمد دلشترکید...... انار...
آشناست به بوی قدم هات کوچه...
شروع عشق شیرین است، بعدش دردسر دارد...
دو چشمت از عسل لبریز و لبهایت شکر داردبیا، هرچند میگویند: شیرینی ضرر دارد...
در یک رستاخیز ساده!از باورهای پوشالیشاید عاشق کلاغ شود مترسک...
با یک فنجان چای هم می توان مست شد اگر اویی که باید باشد،باشد....
تو شبیه یک بارانِ نرمی،خیس نمیکنی،احساسِ آدمی را طراوت میدهی،شبیه یک خیاباندر یک عصرِ بهاری️️️...
انقد دلم میخوادش که انگار هیچوقت کسیو اینجوری نخواستم!️️️...
تو را دوست میدارمبیآنکه بدانم تو ضرورت منی!آب را که مینوشی، هوا را که میبلعینمیفهمی جیرهبندی چه مکافاتیستتنها در نبودِ تو بود که فهمیدمدوست داشتن تومایهی حیات من است...
هر روز در آغوشِ تو نوروزِ من است ️️️️...
تو غزل خیزترین مزرعهی احساسی!به گل روی تو از فاصله ای دور سلام ...️️️...
ایمان دارم به سبز شدن،به گره خوردن به بهار وجودت،به این که خیلی نزدیک شده ای!عطر پیراهنت در تمام شهر پیچیده،بیاتو ای نزدیک تر از من به من!️️️...