به غیر از خانمان سوزی مقامی نیست عاشق را...
تا نفس هست ز دل کم نشود گرمی عشق...
ازآنچه نیست مخور غم،از آنچه هست برون آ...
خاموشی ام جنون کدهٔ شور محشر است...
ای نسیم، ازکوی جانان میرسی آهسته باش همرهت بوی بهاری هست و من دیوانه ام
مجنون توأم دانش و فرهنگ من این است...