بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
آنکه پریشان میکند حال مرا با یک نگاه، تویی.
آشوبم و آن زلف پریشان تو آرام دل ماست.
تو همان لبخند شیرین،
وسط بغض های سنگین منی.
من میان سکوت این خانه
حس خوبی به بودنت دارم...
دیوانه و آواره شد.
با یک نگاه تو دلم.
دل را سیه چشمان تو.
دیوانه و آواره کرد.
از چشم تو آغاز شد ماجرا
افسانه شد این قصه آشنا
تو قشنگترین دلتنگیِ پنهان میان قلبمی
کار ما نیست و نباشد.
ز تو دل کندن و دوری.
دل ما کرده هوای آن دلی،
کز دل ما بی خبر است.
از غم دوریِ توست،
که چشم همه شب بارانیست.
با این حال پریشانم.
تا ویرانگی پای عشقت میمانم.
به رسوا شدنش می ارزد.
عاشق چشمانِ تو بودن.
هزاران چشم به دنبال یک خطای ما
گاهی
آهی
نگاهت را
به نگاهی عوض می کند...
گاهی
در چالشِ یک شکست
امّید رهایی هست...
گاه
سکوتِ یک آواز
رمز پرواز است...
غیر دلتنگیه تو.
نیست هوایی به سرم.
در خیالم با خیالت، چه جاها که نرفتم.