سلامش برسانید
بگویید: . . .
در گرمای نفس هایش جان می گیریم
علی ناظری...
کاشف؛
نه نیوتُن بود
و
نه گالیله
کاشف کسی است که؛
عمقِ نگاهت را بکاود....
گوش هایم، مَخلَصِ قناری هایِ عاشق؛
وقتی که سینه یِ تو، نازبالشِ من است...
ای همه جان و همه عشق و همه دنیای من
دل مرنجان، جان جان؛ دل را خوشا دیدار تو
بادصبا...
گفتم؛
از شَرَرِ عشق بیمناکم
گفت؛
من، بارانم
بی وقفه میبارم بر باغچه یِ خشکِ اندوهت!...