متن خدا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خدا
صبح پاییز است
با انارِ سرخ و برگهای خیس
و تویی
که در نگاهت، خدا
هر بار دوباره مهر میکارد...
حقیقت این است که همهی انسانها این تصور را دارند
که خدا درست همان طرفی ایستاده که آنها ایستادهاند ...
«درس صبر»
در کلاسِ خدا، ناله بیثمر گردد
هر که صبر کند، سرفراز بر گردد
خدا جانم تو زیباترین تکرار هر روز منی...❤️
گویند که سعدی سخن از ایزد بگفته
من در سخنانش همگی رَب ندیدم
همگی دلدار دیدم همگی غمخوار دیدم
همگی وصف دلی وصف از آن دلبر دیدم
سعدیا از تو چه گفتند
عابدی گشتی میان این مردم مدینه
من فقط از تو همی عاشقی دیدم
و دگر چیزی ندیدم
تویی به جای همه، هیچکس به جای تو نیست
کلید ده تایی چهارم
لقمان چو نکرد سجده براحزاب سبایی
فاطر به نـواخت سـرود یاسین کسایی
صافات صفیر حق و با صـاد قرین شد
لبــیک زُمَــر بـه نـاز غـافـر نمکــین شـد
۳۱لقمان۳۲سجده۳۳احزاب۳۴سبا۳۵فاطر
۳۶یس ۳۷صافات ۳۸_ص ۳۹ زُمَر ۴۰غافر
کلید ده تایی ششم
تـو از ذاریات طور و کنـعان مرا نپرس...
* در کشاکش تمام سختیها
و کم آوردنهایی که زندگی
برایمان رقم میزند،
هیچگاه اسیرِ عظمت
درد و غم مباش؛
که خدای تو
از تمام آنچه که دلت را
آزرده، بزرگتر است*
قطعا خدا فراموش نمی کند،
قلبی را که به وقتِ سختی
به او پناه برد...
تو برای بودنت همین بس که نقاشی کردی اینچنین ومن برای فهمیدن تو چیزی ندارم جز دیدن،شنیدن،لمس کردن و....
من پناهنده شده ام در زیبایی های این جهان
محو شده در قامت درختان سربه فلک کشیده
سکوت کرده در چهچه پرندگان
همه وجودم تمنایی است برای آن همه شکوه
ومن...
خدا همیشه بهت یه شانس دیگه میده..
خدا وقتی زمین خوردی دستتو میگیره..
خدا بعد از سختی ها بهت شادی هدیه میده..
خدا آینده ی قشنگی رو برات میسازه..
خدا دردت رو تسکین میده..
خدا اونی که میخوای رو برمیگردونه..
خدا چیزای رو میبینه و میشنوه که تو نمیبینی و...
فقط خدا ، نه ناخدا
نه ناخدایِ بی خدا ...
وکُن یارب أنتَ الرفِیق
والآمان لقلبِی دائماً
خدایا خودت همیشه رفیق
و محافظ برای قلبم باش ..
زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می شوند، پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی، بدان که خدا می خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.
خودکشی
شاید این مرگ، همان خوابِ سبک باشد و بس
شاید این درد، به رنگِ افق باشد و بس
شاید این زخم، دری باشد و من رهگذرش
شاید این خون، کلیدی به سحر باشد و بس
یک نفس مانده به بیداریِ آن سوی عدم
یک نفس مانده به آیینهی فردا...
خدایا…
از تو نشانهای خواستم،
و تو مرا به تماشای زیباییهای خلقتت بردی.
در سکوت دل، فهمیدم
که آرامش، در تغییر نگاه من است،
نه در تغییر جهان.
اکنون میدانم
وقتی چشم دلم را باز کنم،
همهجا رد پای توست
و در حضور تو، آرام میگیرم.
وقتی که شب
چادر ستاره دارش را
از گیسوان کهکشان ها بر می دارد
ماه
چشم بر هم می نهد
خورشید
کلید اسرار ازل را
بر قفل شب می چرخاند
تا سپیده رخ در رخ خاک بگذارد،
ردای زرّینش را
بر دوش زمین بکشد
و جهان یک نفس بایستد
در...
آری…
عشق، زبان خاموش خداست در زمزمههای دل.
عشق، آغاز هر خلقت است و پایان هر بیقراری.
اگر دل بیعشق بماند، گویی زمین بیخورشید است؛
و اگر جان به عشق آغشته نشود، نه حیات معنا دارد، نه کمال.
عشق، همان نَفَس نخستینِ روح است در لحظهٔ آفرینش.
ما نیامدهایم تا...
به وسعتِ ویرانیِ دلم بنا کردی...
که عشق، خانه که نه، آسمان میسازد
ای خدای صبحهای بیصدا
که بیداری رو نرم مینویسی روی پنجرهها
که آفتابو با حوصله میریزی لای شاخهها
میخوام دعا کنم.
برای اون که بیصدا گریه کرده،
برای اون که خندیده ولی خستهست،
برای اون که دعا کرده و جوابی نیومده
یه نشونه بفرست
کوچیک،
اما روشن.
برکت بریز روی...
خداوندا!
من تو را،
در رویشِ نازِ گلِ سرخ؛
جوششِ سبزِ گیاه؛
نفسِ پاکِ پگاه؛
عطشِ آبیِ سرشار از عشق و نگاه،
میشنوم؛ میبینم...