متن زیبا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زیبا
❉᭄͜͡مثل ماـہ باشیـב زیبا و בست نیا؋ـتنے …❉᭄͜͡
گُلسَرَت
چنان عطررُباست
که آنثیا
گلهای دامنش را
پرپر کرده
شهد شیرین لبت باشد نباشد جای غم
چای تلخ غم کنارت می شود شیرین چرا؟
آنقدر شیرین زبانی در زبانم ذکر توست
تا دهانم وا شود می آورد اسم تو را
بهترین خلق جهانی نقص و عیبی در تو نیست
شکر می گویم شدی سهم دلم جانان ما
شاکرم من...
آنقدَر بالا پریدم تا زمین یک نقطه شد
دیدم از بالا که دنیایم همین یک نقطه شد
ای که از پرواز مرغان هوایی دم زدی
سهم من از زندگانی را ببین، یک نقطه شد
بهزادغدیری
به جانِ هر لباس
ظلم است
این همه مانکنی که
از کار برکنار می کنی
زیبایی هم حدی دارد!
«آرمان پرناک»
میشه بیای پیشم محوزیباییشم توکه خودعشقی میشه مال من شی
دره سرسبز آرزوی من است
با برگ های شسته ی درختان
آبشاری دارد پراز خوشه های شکوفه
گرمای آرامش در خود نهفته
غزل قدیمی
تو که قبلا کس و کارم نبودی
تو کی یارم شدی کی دل ربودی
دقیقا با دو چشمانت دلم را
به آسانی چقدر زیبا تو بردی
در روز جهانی ناشنوایان، هلن کلر را گرامی داریم،
که قدرت و استقامت او را به ستاره ای تبدیل کرد،
نمونه ای از اینکه چگونه می توان بر ناملایمات غلبه کرد،
و زیبایی را در زندگی حتی در تفاوت آن بیابید.
اگرچه ناشنوا و نابینا بود، اما یاد گرفت که...
دره سرسبز در آغوش خورشید
از تاریکی شب های سرد برخاست
گیاهان و درختان پر شادی
در غم دل ها آرامش به دوش آورد
ای دره سرسبز گل و بلبل
همیشه با تو دوستی برقرار است
غزل قدیمی
بزرگترین آرزوهای من در آن دوردستها زیر نور خورشید است.
ممکن است هیچ وقت به آن آرزوها نرسم اما می توانم به بالا نگاه کنم
و زیبایی آنها را ببینم، آنها را باور کنم
و برای رسیدن به آنها تلاش کنم.
لوییزا می الکات
شورِ رویای این زنِ تنها/ کاش چونان شقایقی زیبا/
سرخ می ماند و با تبی گیرا/ می سرود از، دلی که مردادی ست/
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
مثل یک رویا زیبایی ، حتی اگر محقق نشوی
مثل زیبا ترین آسمان شب ، حتی اگر دور از من و حوالیم باشی
مثل باران در دل تابستان
مثل لبخند کشاورز بعد از اتمام کارش به وقت به ظهر
مثل تشویق ایستاده ی حضار
مثل سلام
مثل همه ی آن...
تو مثل روز روشنی
همان قدر روشن که ماه
همان قدر پر نور که خورشید
و همان قدر ، زیبا ...
رعنا ابراهیمی فرد
در این دنیا،
سخت ترین خار ها، گل
و زیباترین گل ها، خار دارند.
هیچگاه خار را فراموش نکن و هیچگاه گل را از یاد مبر.
چقدر زیبا می شوم
وقتی تو روبه رویم نشسته ای
و من در آینهٔ چشم هایت خیره ام.
غزاله غفارزاده
هر صبح
همراه شعرهایم بر می خیزم
پرده ی آسمان قلبم را
کنار می زنم
و برای چشم هایت سپید دم می کنم
زیبای من
بدان از لحظه ای که
نگاهمان به هم گره خورد
طلوع خورشید را
از یاد برده ام
مجید رفیع زاد
قدری از خودت را به من بده!
آن وقت من هم دیدنی می شوم
و تو
به تماشایِ من،
خواهی نشست...
غزاله غفارزاده