متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
متن ادبی
زیبا متن : مرجع متن های زیبا
جملات ادبی
جمله ادبی
روحی سرگردان!
سینه ای غمگین به وسعت کائنات!
چشمانی گوینده تر از زبان!
زنده ای بی روح تر از مُرده:)...
متن غمگین
ارسال شده توسط
نگار منجزی
متن ادبی
برخی انسان ها وجودشان همانند لؤلؤ ارزشمند است و خیالشان همانند عسل شیرین!
آنان که در آشوب های زندگی ما حضور دارند و در خوشحالی مان سهم زیادی دارند!
به ارادت می نشینند کنارِ آشوب های ذهن مان، و از ما طلب دارند گفتنِ هر آنچه آرامش ذهن مان را به آشوب تبدیل می کند....
متن دلنوشته
ارسال شده توسط
نگار منجزی
متن ناب
متن ادبی
متن نگار
همانجا که آدم ها مرا رها کردند
همان لحظه ها که به شانه امن آنها نیاز داشتم
آن دم که کسی نماند و تو ماندی
ان هنگام فهمیدم و تو همچنان
خدای قدر مطلق منی
دوستت دارم خداوندا......
متن ادبی
ارسال شده توسط
زینب امیری
متن خدا
متن خداوند
لبخند زدی
و بهار از کوچه های قمصر کاشان
با عطر بهار نارنج های شیراز
به وقت اردیبهشت
دوباره تحویل شد 🌱🤍
زینب امیری...
متن زینب امیری
ارسال شده توسط
زینب امیری
متن عاشقانه
متن ادبی
انسان های آگاه هوشمندانه ، سخت و با سکوت کار میکنند و موفقیت هایشان غوغا!
آنها الگو برای مردم هستند!
اما انسان های جاهل برای کار کردن غوغا به پا میکنند و هدفشان تنها لقمه ای برای سیر کردن خویش است و مهم نیست در نهایت به کجا میرسند و موفقیت چندانی کسب نمیکنند.
آنها درس عبرت برای برای مردم هستند!...
متن خاص
ارسال شده توسط
طاهام
متن سخن بزرگان
متن فلسفی
متن ادبی
قومِ قارقار یک طرف
و مترسک یک طرف.
باور کن،
مترسک هم
گاهی می ترسد.
(آرمان پرناک)...
متن آرمان پرناک
ارسال شده توسط
Poetry.ir
متن مترسک
متن ادبی
در این لحظه
که به تماشای رقص مرگ نشسته ام
تو را در گوش باد زمزمه می کنم
به نامِ بلندِ بامِ خانه ی مان
به نامِ خوشه های روزطلایی
به نامِ خواهشِ گل های شبگرد
تو را زمزمه می کنم
ای شجاعدل زندگی
همیشه زنده بمان
(آرمان پرناک)...
متن آرمان پرناک
ارسال شده توسط
Poetry.ir
متن شجاعدل
متن شعر
متن زندگی
متن شعرسپید
متن ادبی
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺍﺑﺮﻫﺎ , ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ, ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﻣﺎﻩ, ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻗﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﺮﻏﺮﻭﺭ, ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ
ﺑﯿﺪ ﻣﺠﻨﻮﻥ , ﮔﺮﯾﺰ ﻧﺴﯿﻢ ﺍﺯ ﺍﻟﺘﻬﺎﺏ ﺧﺎﮎ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ...
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺰﻝ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﻡ, ﺑﻐﺾ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﻭ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﻫﺎﯾﻢ...
متن آرزو بیرانوند
ارسال شده توسط
چند روزی مانده به آخرین تیک تاکِ زندگیم...
متن آرزوبیرانوند
متن غمگین
متن دلنوشته
متن Mahshar666
متن Arezoobeyranvand
متن ادبی
متن باران
باور دارم اندوه های شبانه ام را که با تاریکی شب من را در اغوش گرفته.
و چه زیباست خفتن در آسمان بی ستاره وقتی که دست شب چشمانم را نوازش میکند از غربت و تنهایی خاطراتم در ذهنم مرور می شود .....
قدم میزنم از تنهایی در کوچه های پر و پیچ خم روزگار
فریاد میزنم در بیابان های داغ
اما جایی برایم دلتنگی معنا پیدا می کند.
از شدتش که یک احساس گمشده است آنقدر از تنهایی دلتنگ می شوم که دلم برای قدم های رهگذران عابر پیاده تنگ می شود...
متن ادبی
ارسال شده توسط
MehdiZahedSiyooki
متن تنهایی
متن دلتنگی
متن دوری
شاید خوردن یک لیوان شربت آلبالو با یخ در تابستان لذت بخش باشد
یا لذت اولین برف زمستان
قند در دل آدم آب می کند
یا حتی شنیدن موسیقی آرام باعث شور در آدم شود
اما هیچ کدام
به اندازه ی نشستن کنار تو در نیمکت دونفره ی پارک
قلبم را به هیجان زندگی وا نمی دارد!!
مهدیه باریکانی...
متن مهدیه باریکانی
ارسال شده توسط
دل نوشته های دختر تابستان
متن ادبی
متن نویسنده
متن ناب
متن جدید
متن عاشقانه
همه ما گمشده ایم آری گمشده هایی که سالها در سرزمین زمان در میان آلاله های باستانی به دنبال خود هستیم.براستی ما کیستیم؟؟
عطیه چک نژادیان...
متن ادبی
ارسال شده توسط
عطیه چک نژادیان
متن عطیه چک نژادیان
متن گمشده
لاشه دلی اگر پیدا کردید
متعلق به من است...
بیارید برایش
مراسم ترحیم بگیریم...
-کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
ارسال شده توسط
کتایون آتاکیشی زاده
متن غریق
متن لاشه دلی اگر پیدا
متن ترحیم
متن ادبی
مثل همه ی مرگ ها
روزی خواهد رسید که روحمان هم سراغمان را نخواهد گرفت...
اما ما لبخند بی جانمان را حفظ خواهیم کرد!
-کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
ارسال شده توسط
کتایون آتاکیشی زاده
متن غریق
متن مثل همه مرگ ها
متن ادبی
فانوس دریایی شده ای...
قبله ی نجات تمام غرق شدگان
به سمت توست!
- کتایون آتاکیشی زاده...
متن کتایون آتاکیشی زاده
ارسال شده توسط
کتایون آتاکیشی زاده
متن غریق
متن فانوس دریایی
متن غرق شدگان
متن ادبی
وقتی آب از تعادل خارج شود سیلاب می شود
وقتی آتش از تعادل خارج شود آتش فشان میشود
وقتی باد از تعادل خارج شود طوفان می شود
وقتی انسان از تعادل خارج شود حِیران می شود......
متن فائزه اکرمی
متن دلنوشته
متن تعادل
متن آموزنده
متن ادبی
در هاله های شیری رنگ ماه
به هنگام بارش ظلمات و سیاهی
سرزمینی را دیدم ...
فراتر از باورها
فراتر از اندیشه های مضاعف
تصورش در ذهن ناقص بشریت نمیگنجید
جایی که وهم را بدان راه نبود
بالاتر از خیال ...
من در دور دست ها.به وقت بامدادان
به روشنایی.سرزمینی را یافتم
فراتر از دین و رنگ و زبان...
سرزمینی نیکو...
و عاری از هرگونه لکه ای از سیاهی
مارا بدانجا خواهند برد
غسلمان خواهند داد
و انگاه جامعه ای از اطلس و دیبا برتنمان خواهند کرد...
متن مهدی قربانی زیناب
ارسال شده توسط
مهدی قربانی زیناب
متن ادبی
این منم... که در اعماق بی انتهای سیاه چاله ی زندگی به انتظار نوری...
نوری که درد چشمان خیس خورده ی مرا کمی با گرمای جان دهنده اش تسکین دهد...
دستم را بلند میکنم
فریاد میزنم
و در عمق وجودم میشکنم
در دریای سیاهی ذهنم دست و پا میزنم
تا مبادا غرق شوم
تا مبادا جانم را بگیرد....
من نور را می خواهم
میخواهم
تا دستان گرمی باشند
بر شانه های شکسته ام
که سالهاست....
زیر بار خفه کننده ی زندگی
له شده اند...
متن ادبی
ارسال شده توسط
jody_abot
متن زندگی
متن انتظار
متن نور
مهربانی
تنها راه واقعی زیبایی انسان هاست...
متن آریا ابراهیمی
ارسال شده توسط
آریا ابراهیمی
متن مهربانی
متن مهربان
متن زیبایی
متن ادبی
کمرنگی ام را پر رنگ کن!
بگذار باور کنم حجم نبودنم را در خیالت. اینکه چقدر به من فکر نمیکنی. من هم پر رنگی ات را کمرنگ خواهم کرد......
متن ملیکا نقدی
ارسال شده توسط
آثار ملیکا نقدی
متن دلنوشته
متن ادبی
متن غمگین
جملات در دلت تلنبار می شوند. از یک جایی به بعد لبریز میشوی و اشکهایت سرازیر میشوند. اشکها همان حرفهایی ست که نمیزنیم، همان هایی که در دل جا نشدند.
ملیکانقدی (پناه)...
متن ملیکا نقدی
ارسال شده توسط
آثار ملیکا نقدی
متن دلنوشته
متن پناه
متن ادبی
« من بهارم که جهان از نفسم خندان است! ^^ »...
متن ادبی
ارسال شده توسط
Farzaneh
چه باک از باد، ریشه در خاک دارم..!...
متن ادبی
ارسال شده توسط
Farzaneh
یک روز صبح
از خواب آینه ها بلند می شوی و می بینی؛
آسمان عجیب بوسیدنی شده!
دلت می خواهد با تمام آغوشت،
وسعت عطرآگینش را تصاحب کنی...
هر عابری را که ببینی،
شیرینی لبخند نگاهش،
به جان شوقت خواهد نشست!
می توانی ترنم تنفس درخت ها را بشنوی!
می توانی صدای گنجشک ها را بدوی، کودکانه...
خیابان خسته ات نمی کند!
کوچه ها مهربان هستند!
سلام پنجره ها را می توانی لمس کنی با قلبت!
در مغازه ها، «دوست داشتن» موجود خواهد بود!
و تو؛ مهمان سادگی کلماتم خ...
متن سیامک عشقعلی
ارسال شده توسط
سیامک عشقعلی | شاعر، ترانهسرا، نویسنده
متن سیامک عشقعلی نویسنده
متن ادبی
ای آفتاب حسن
آتش تنهایی به جان و دام بلا گسترده ،درخت امید خشکیده و
بوته ی لبخند پژمرده،
چاه ظلمت بر راه و بنای ظلم بر پا ،باغ خاطره پرپر و چتر مکر وحیله بر سر ....
بیا تا با نفست باران رحمت ببارد و دانه ی شکر بروید برلبان خشک احساس، که بی تو خورشید عشق بر سرزمین دلمان نتابد و چشمه ی نور نجوشد و چشم نرگس نبیند جوانه ی امید را
بیا تا دفتر دل به یادت پر از شبنم عشق شود.....
حجت اله حبیبی...
متن حجت اله حبیبی
ارسال شده توسط
habibi H
متن ادبی
متن عشق
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان،
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده ،
تنها به شمعی
قانع اند واندکی سکوت......
متن ادبی
ارسال شده توسط
Jfarzamani_officail
متن مردگان
متن شمع
متن سکوت
متن حسین پناهی
باید آدمی باشد
بیاید
کنارت بنشیند
شانه هایت را کمی بمالد
سرت را روی شانه اش بگذارد
استکانی چای به دستت بدهد
دستی بر سرت بکشد
و زیر گوشت ارام بخواند:
(( با هم از پسش بر می آییم ))
تا ادم فرو نریزد
از بین نرود
غرق نشود...
- سیده پرنیا عبدالکریمی...
متن سیده پرنیا عبدالکریمی
ارسال شده توسط
اشعار ادبی
متن اشعار معروف
متن دلنوشته
متن کپشن زیبا
متن ادبی
می نوازد دستان عشق گیسوان پریشان دخترک صبح را
در طلوعی دیگر با نغمه چکاوک های عاشق ثانیه ثانیه، پر مهر
رقصان، میان زمین و زمان قصه شیرین و فرهادی دیگر در میان واژه ها جوانه می زند و مطلعی شیرین می شود
برای غزل عشق که با پرتوی جانبخش می سراید
دخترک صبح، در کوی مستان؛ آن را
بادصبا...
متن ادبی
ارسال شده توسط
آوای باد صبا
بیشعوری یعنی انجام هر گونه رفتار
و گفتاری که باعث آزردگی دیگران
شود...
متن آریا ابراهیمی
ارسال شده توسط
آریا ابراهیمی
متن بیشعوری
متن شعور
متن ناب
متن ادبی
ای شکوفه ی لبخند، ای نجابت رویش تو کیستی که از نبودنت آسمان غمگین وزمین خشک وپاییز زودتر از همیشه از راه می رسد
امابا تو بهار طعم بهار نارنج دارد و جهان حریر چشمانت را بر سردر خود می آویزد ،با یادت گل ها قد می افرازند ودرختان خلعت پادشاهی به تن می کنند
ای سیه چشم حریر پوش ،که گیسوان را افکندی به دوش
مرا ارزان مفروش که برای تو جوانی داده ایم............
حجت اله حبیبی...
متن حجت اله حبیبی
ارسال شده توسط
habibi H
متن ادبی
متن احساسی
و عشق یعنی غمی عمیق، اما بسیار عزیز
آیا تو تا به حال، غمِ عزیز کسی بوده ای؟...
متن عاطفه محمدپور
متن عشق
متن عشق یعنی
متن ادبی
عشق درد است
مرگ حق است
اشک سهم است
چرا درد و رنج و مرگ حق است؟!
اما نگفتند حال خوش لحظه حق است
نگفتند پایان هجران حق است
و از مهم تر چرا نگفتند خواب خوش شبانه حق است
افسوس بر منطقی که انطباق ندارد.
مبینا سایه وند...
متن مبینا سایه وند
ارسال شده توسط
مبینا سایه وند
متن ادبی
در دنیایی که دم از اصالت زنند
فخر فروشی کجای جهان را گیرد جایی؟!
مبینا سایه وند...
متن مبینا سایه وند
ارسال شده توسط
مبینا سایه وند
متن فخر فروشی
متن ادبی
قشنگ ترین لبخند
عمیق ترین رازها رو مخفی میکنه
قشنگ ترین چشمها
بیشترین اشک رو ریختن
ومهربون ترین قلب ها
بیشترین دردو حس کردن...
متن آرزو اکبری
ارسال شده توسط
Arezo85
متن دلنوشته
متن خاص
متن ادبی
صنما چه ماهرانه دل ببردی از ما
آنقَدَر محو تو هستم که ندانم چه شود در دنیا...
متن طاهره عباسی نژاد
ارسال شده توسط
طاهره عباسی نژاد
متن شعر طاهره عباسی نژاد
متن تک بیتی عاشقانه
متن ادبی
عشق
کلمه ای آشنا و در عین حال ناشناخته
مفهومی به قدمت تاریخ؛ اما تازه
واژه ای سرشار از گرما و صمیمیت؛ هرچند سرد و بی جان
و رقیبی در خور برای عقل که دل را مقر فرمانروایی خود کرده و ازجا فرمان های خودخواهانه اش را بر کل تن دیکته میکند...
متن ادبی
ارسال شده توسط
Mohamad_zfd
متن عشق
متن علاقه
متن دوست داشتن
از دروغ هایش از نیرنگ هایش خسته ام ...
پس کو صداقت و محبت چرا اندکی محبت در میان دل مردم نیست چرا قطره ای از
عشق در چشمان بنده هایت نیست همش دروغ پیدا است همش نیرنگ پیدا است ......
متن دلنوشته
ارسال شده توسط
امید خدیجه
متن دروغ
متن نیرنگ
متن ادبی
خدایا خسته ام ... از این زندگی ... از این دنیای به ظاهر زیبا ...
از این مردم که به ظاهر صادق و با وفا ...
خسته ام ... از دوری ...از درد انتظار از این بیماری نا علاج خسته ام
از این همه دروغ و نیرنگ خسته ام ......
متن دلنوشته
ارسال شده توسط
امید خدیجه
متن خسته ام
متن انتظار
متن دروغ
متن نیرنگ
متن ادبی
مهم نیست آن بیرون چه خبر است
دشمن یادوست
مهربان یانامهربان
من به گشوده شدن تمام گره ها ایمان دارم
چون کارم رابه خدا می سپارم...
متن دلنوشته
ارسال شده توسط
امید خدیجه
متن خدا
متن ایمان
متن ادبی
چشم هایم طبیعت را می جویند
و به هر سمتی که نگاه می کنم
زیبایی بیداد می کند.
از درختان سرو سر به فلک کشیده
تا چمن های سرسبز که آفتاب
پوستشان را زرد کرده
یا از گل های گلزار که با
رنگ و عطرشان عاشق را
مست می کنند.
یا درختان بید مجنون که
دست هایشان به زیر آمده
و
در برابر عظمتت تعظیم می کنند.
گویا این عظمت و زیبایی
پایان ندارد و
چشم های عاشق را
سیراب نمی کند....
متن ادبی
ارسال شده توسط
SEYYEDSALEH
متن طبیعت
متن خدا
متن عاشق
متن عظمت
من
نیست ترین
هست جهانم......
متن آریا ابراهیمی
ارسال شده توسط
آریا ابراهیمی
متن جهان
متن فلسفی
متن ادبی
متن خاص
چه تلخ است شرمساری کبیر از جفای صغیر...
چه سخت است رجعت حرف اُلفت از شهوت کُلفت...
آه که چه بد غلامانی بودیم که حرف خالق را به شهوتی زود گذر برگرداندیم و با پاره ای از روحش با تمام وجود گناه کردیم و هر چه گذشت از شرافت دورتر و بی شرف تر شدیم.انگار نه انگار که او با امید وجود روحش در ما بی لیاقتان ما را اشرف مخلوقاتش خواند.
به نام خودش قسم که شرف حیوان از انسان بیشتر است
شرف آن شیری که تا گرسنه نباشد نمیدرد
به صد شرف انسانی که از دل سیری م...
متن ادبی
ارسال شده توسط
طاهره عباسی نژاد
متن طاهره عباسی نژاد
متن بی شرفی
متن متن طاهره عباسی نژاد
متن طاهره عباسی
متن تکست ناب
متن شهوت
متن گناه
دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست
داروفروشِ خسته دلان را دُکان کجاست؟...
متن شعر
متن خواجوی کرمانی
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
متن تک بیتی
با من کنار بیا
همچون ماه
با نیمه ی تاریکش...
متن سالار مرتضوی
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
من به اندازه ی غم های دلم پیر شدم
از تظاهر به جوان بودن خود سیر شدم
عقل می خواست که بعد از تو جوان باشم و شاد
من ولی با غمِ عشق تو زمین گیر شدم...
متن زهرا سلیم
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی
بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم
ور جوابم ندهی میرسدت کبر و منی
مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی
تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بز...
متن سعدی
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را...
متن سعدی
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
ای کاش نکردٖمی نگاه از دیده
بر دل نزدی عشق تو راه از دیده
تقصیر ز دل بود و گناه از دیده
آه از دل و صد هزار آه از دیده...
متن سعدی
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر بپرسیدن این بخت سیاه آمده ای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده ای
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده ای
چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپرده شاه آمده ای
می تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده ای
آسمان را ز سر افتاد کلاه خورشید
به سلام تو که...
متن شهریار
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی
عشق...
متن سعدی
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
یک استکان پر از چای و حس بودن باهم
نمیدهم به جهان این خلوصِ چایِ دوتایی...
متن شعر
متن شاعرانه
متن اشعار معروف
متن ادبی
متن عشق
متن عاشقانه
ادامه