من همان پاییزم
که دوست داشتنت را به کوله ام می آویزم.
شهناز یکتا...
حس دلم به توعوض نشدهیشکی مث توهم نفس نشدفکرتوام توهم فکرمنی حس میکنم تیکه تنمی...
وقتیکه ازنگاهت دورباشه چشم عاشق ترجیح میده نبینه کورباشه چشم عاشق...
حالاکه قلب من ازقلب توجداست انگاری جسم من بیهوشه توکماس...
صدای قلب عاشقم به گوش تونمیرسه که داره فریادمیزنه بدون تونمیکشه...
جرأت اینکه ازتوگله کنم ندارم چون همش میترسم که بری توازکنارم...
من باقلب شکسته عاشق چشمات شدم حتی شک داشتم به توعشقم ابرازکنم...
بی تو شب ها آسمان ماهی نداشت
حوض چشمانم که همراهی نداشت
شهناز یکتا...
قوت قلب عاشق خستم ازاین دقایق که نیستی کنارمن الهی زودطی بشن...
میدونی بعدخدامن تورومی پرستم وقتایی که نباشی مسخ یادتوهستم...
خیالت ازم نگیر نگات کنم یه دل سیر به چشم تونگاه کنم اسمتوروصداکنم...
عشق توبه قلب من روح تازه دمیده چشمای مجنون من مثل توروندیده...
مث هوای پاییزسرده رفتارت بامن حس میکنم که قلبت ساخته شده ازآهن...
ندیدم مطابقت که شدم بدعاشقت اگه کنارم باشی دل میشه غرق شادی...
وقتی نمی بینمت فشارم میره بالاحسی بهم میگه که بروببینش حالا...