متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
نگرانم نکند کم بشود.
ز سر سفره ی بینوا همین لقمه ی نان خالی.
دلواپس آن تکه ی نانی هستم.
که مبادا ز سر سفره ی بینوا کمی کم بشود.
در این هوای بی کسی،
کسی بغل نمیکند. خیال تنهای مرا.
گاهی وقتها "لگدکوب کردن" آدمها با "پا زدن" نیست،
با "حرف زدن" است!...
نیست در عالم کسی در اختیارش زندگی.
زندگی را اجباری بایدش کرد، زندگی.
نداند به جز ذات پروردگار
که فرداچه بازی کند روزگار
رسدآدمی بجایی که بجز خود نبیند
بنگرتا به کجاست رذالت آدمیت
گاهی بادیدن بعضیها به بدبودن بدترین کسی که تا آن زمان میشناختی شک میکنی.
نمیدانم چه رازی در دل گلهای قالی نهفته است که گاهی ساعتها مرامبهوت خود میکند!
هر زخم کهنه را، باد بیصدا میبرد
خواهی نخواهی جوانیات را، پیریات میبرد!
دل به جاده بزن
تا دل برود
و تو به تماشا بنشینی
مسیر را...
زندگی
جاده ای بی انتهاست
مسیر
بی مسیر
هم مسیر ، بیاب
جاده بی انتهاست
و من
در آغاز
آغاز باتو بودن..
گاهی ،
نگاهم
ردِ
نگاهیست
که
نگاهی
نکرد
و
گذشت
غرب و شرق و شمال و جنوب را بیخیال.
قبله ی من جایست که چشمان تو نمایان میشوند.
آن سیه چشمان تو، دل را هوایی میکنند.
در دل دیوانه ام، دارند خدایی میکنند.
می زند موج غمش بر پیکرم دیوانه وار
ای خدا آخر مرا با قصه یِ دریا چه کار...!؟