متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
اگر حاسد دو پایت را ببوسد
به باطن میزند خنجر دودستی
دگر رسوای عالم شد، دل دیوانه ام بی تو.
چگونه داغ این رسوایی را، بر دوش خود گیرم.
کو نوای نای و چنگ و، ارغنون
در «لبِ کارون» و دنیای جنون؟!
پشت پنجرهی حنجرهی تنهایی
یک نفر
تا همیشه
به یاد توست
و بی صدا
اشک میریزد...
در شمارش معکوس زندگی،
دقیقههایی بیتاب،
نفس میکشند...
ظهور کن؛
و مسیر پربیم زندگیمان را،
راه و جهت بنمای!
قلب من در چشم تو، چشم تو در قلب من.
هر دوشان در یک نگاه در یک نظر جا مانده اند.
کاش یلدایَم به صبحِ دیدنت جان می گرفت
ای تــو خـورشیدِ پس از شبهایِ غمبارم بیا !
با آدمی باش که از حال خوبت خوشحال بشه نه از مال خوبت...
قلب خود گم کرده ام در لابه لای چشم تو.
هر چه میگردم نمیدانم کجا افتاده است.
قصد رفتن کرده ای اما نبر با خود دلم.
دل من در ته چشمان سیاهت به دام افتاده.
قلب خود گم کرده ام در لابه لای چشم تو.
هر چه میگردم نمیدانم کجا افتاده است.
کاش میشد...
تپش قلب من و چشم سیاه تو،
به هم ربط نداشت.
"آتش و پروانه"
تو شُعلهای بیقرار،
و من پروانهای که هیچ هراسی از سوختن ندارد...