متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
حوالی شب عید است و هفت سین ها پهن
ز سیب و سکه و سبزه، سماق شد سهمم
بی تو از سکه و سیب و سمنو و سرکه./
بی تو از سبزه و از سیر و سماق بیزارم./
بی شک تو همانی که یک لحظه نگاهش.
ویران کند این خانه ی آباد دلم را.
اشکی نشو ای چشم من عاشق دیوانه.
او رفت پی یار دگر، خب به سلامت.
هنوز هم دلم تازیانه میخورد
بخاطر یک نگاه اشتباه
به چه مشغول کنم دیده و دل را.
که فراموش کند ناز دو چشمان سیاهت.
دل، گیر کسی است،
که دلگیرم کرد و رفت،
در آن غروب دلگیر دریا
کدام کتاب را ورق زدی،
که پاره پاره های این دلم ،
به باد رفت .
خوش به حال قناری ،
که در قفس است ،
نه بی هم نفس...
بیا
تا دلتنگی ام را ،
ورق بزنی،
صفحه ی دل را ، خاک گرفته است...
نگران دست هایت هستم
که بعد از،
از دست دادن من ، به که ، دست خواهد داد.
مثل یک ماهی گلی در تنگنای این قفس
سال من بی چشم دریایی تو آغاز شد
در کنج خیالم ز لبش، بوسه چیدم.
خداوند گناهم را ببخش، توبه توبه.
چشمان تو بهترین بهانه است.
تا چشم بپوشم ز چشم دگری.
امین غلامی (شاعر کوچک)
بازتاب چشم تو در چشم من.
چشم مرا، بی نیاز از هر سیه چشمی کرد.