پدرم دریاست و مهرش بی انتهاااا
نویسنده المیرا پناهی درین کبود...
جاده آن دَم که تو را از من ربود
جانِ زندگی زِ جسمم پَر گشود
(برایِ پدرِ آسمانی اَم)(شیما رحمانی)...
دلتنگ صدایت هستم...
آه پدر؛
خوابم را بیفروز!
زانا کوردستانی...
دست از دنیا کشید امّا؛
از ما نه!
پدری که،
دست هایش،
قوت قلبمان بود!
زانا کوردستانی...
دختر بی پدر فقیر است
پدر
نویسنده :سرکار خانم المیراپناهی درین کبود...
پدرم اوج صبر است از سکوت دفتر خاطراتش پی بردم .
المیرا پناهی درین کبود....
پدرم
سایه ی تو سنگین است
کوه بودی تو برایم
تکیه گاهی
در نبودت
دل من غمگین است....