بیو غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو غمگین
تو نباشی ،
جهانم ، جان ندارد،
و من ، بی جان،
« هم» به انتظارت ، نشسته ام
«هم » به دنبال جان می گردم،
برای جهانم .
آمدم ، دَر زدم
هیچ کس نبود،
غیر از دل تنگی.....
خوش به حال قناری ،
که در قفس است ،
نه بی هم نفس...
بس که کاسه، کاسه تاسه، خوردهایم،
صبرمان لبریز گردیده؛ خدا!
کاش، میگشت رها، از تبِ تنهایی خویش
لحظههای عطشِ پُرغمِ پنهانیِ من
روزگاری در بیشه شیر جنگل بودم ولی امروز شغالی شل در گوشه خانه نشسته و به روبهی از پنجره خانه مینگرد که دست و پا تکان میدهد و به خیال سلطان جنگل بودن میرقصد....
آسمان دلم باران دارد
ولی
چشمانم بارش
نسرین شریفی
نشانی ام را می خواهی؟ سری به غم بزن . . .
در من منی پنهان است، با خیال درگیر..
گفت:
چشمانت گواه است که قلبت در چنگ اندوهی فشرده می شود
«فراموش کردنِ کَسی مثل این است که شبی فراموش کنی چراغ حیاط پشتی را، خاموش کنى . .
چراغ، تمام روز بعد روشن می ماند، و نور خورشید مانع فهمیدنت می شود. اما تاریکیِ شب بعد، وا می داردت که به یاد آوری . .»
خدایا انسانهایت اذیتم می کنند
دست مرا بگیر و با خود ببر
من غریبه ای هستم در میان اشرف مخلوق هایت
آدم به آدم می رسد گر دلت سنگ و بی رحم نبود:)
شکستی مرا هزار بار و هزار آینه در دست توست .
خیلی ترسناکه
اینکه توی نوجوونی باشی؛انگار توی یه دریای بزرگ بین بچگی و بزرگی در حال دست و پا زدنی و سعی میکنی غرق نشی...
میترسم...که یه روزی توانم تموم بشه و کسی نتونه دستمو بگیره.....کسی نباشه....
شاید هم دووم بیارم ولی...
میخواستم زندگیم....معناش....چیزی بیشتر از دووم آوردن باشه...
به...
جغرافیای هرانسانی منشٵ دردهای اوست..