وطن وطن نظر فکن به من که من به هر کجا غریب وار که زیر آسمان دیگری غنوده ام
همیشه با تو بوده ام همیشه با تو بوده ام وطن وطن نظر فکن به من که من به هر کجا غریب وار که زیر آسمان دیگری غنوده ام
همیشه با تو بوده ام همیشه با تو بوده ام چه غمگنانه سالها که بالها زدم به سوی بحر بی کرانه ات
چه غمگنانه سالها که بالها زدم به سوی بحر بی کرانه ات که در خروش آمدی به جنب و جوش آمدی
به اوج رفت موجهای تو به اوج رفت موجهای تو که یاد باد که یاد باد اوجهای تو وطن وطن نظر فکن به من که من به هر کجا غریب وار که زیر آسمان دیگری غنوده ام
همیشه با تو بوده ام همیشه با تو بوده ام
سپاه عشق در پی است شرار و شور کارساز با وی است دریچه های قلب باز کن
سپاه عشق در پی است شرار و شور کارساز با وی است دریچه های قلب باز کن وطن وطن تو سبز جاودان بمان که من پرنده ای مهاجرم
که از فراز باغ با صفای تو به دور دست مه گرفته پر گشوده ام , پر گشوده ام پر گشوده ام وطن وطن نظر فکن به من که من به هر کجا غریب وار که زیر آسمان دیگری غنوده ام
همیشه با تو بوده ام همیشه با تو بوده ام همیشه با تو بوده ام