حیف از غروری که دگر در دل ندارم حیف از منو حیف از تو و آن روزگارم دل داده بودم گفتی که میمانی و من چه ساده بودم
میرفتی و من پای تو افتاده بودم تو رفتی و من ماندم و این خاطراتت مرا کشاندی تا کجا دل بردی از من بی هوا این عشق پایانی جز مردن ندارد
کم داشت این رابطه قلب تو را کم داشت یک لحظه ماندن به خدا کم داشت میماندی تا چشمم نبارد ای وای دلی رو دادم به نگاری که ندارم دل به یاری که نماند به کنارم , به کنارم
ای کاش نمانده بودم به هوایت به هوایت به نگاه دلربایت رفتی راحت تو چه راحت
رفتی من ماندمو شبهای بیداری لعنت به این معشوقه آزاری چه مانده از قولی که تو دادی
شاید دلت بخواهد که تو برگردی شاید بگویی اشتباه کردی باور کن از چشمم نیفتادی مرا کشاندی تا کجا دل بردی از من بی هوا این عشق پایانی جز مردن ندارد
کم داشت این رابطه قلب تو را کم داشت یک لحظه ماندن به خدا کم داشت میماندی تا چشمم نبارد ای وای دلی رو دادم به نگاری که ندارم دل به یاری که نماند به کنارم , به کنارم
ای کاش نمانده بودم به هوایت به هوایت به نگاه دلربایت رفتی راحت تو چه راحت