یکی منتظره بیرون این در که من از یاد لبخندت جدا شم
یکی که تا ابد میشینه اینجا تا من از پای عکسای تو پاشم آخه چجور میشه یادت نباشم دیگه اونی که میخوادت نباشم من از لمسه تمومه دلخوشیهام به دستای تو عادت کرده بودم
منی که ارنباطم رو با دنیا برای داشتنت قطع کرده بودم چجور یادت نباشم گرفتارت نباشم
تا دستاشو میگیرم تویه دستام پر از حسه غمو تردید میشم
باید رد شم از احساسه گذشته دارم به بعد تو میشم باید رد شم از احساس گذشته دارم به بعد تو میشم تمومه خاطراته من به عکسات به خنده های تو محدود میشه یکی با عشقه من خوب میشه حالش یکی با عشقه تو نابود میشه
یکی با عشقه من خوب میشه حالش یکی با عشقه تو نابود میشه من از لمسه تمومه دلخوشیهام به دستای تو عادت کرده بودم
منی که ارنباطم رو با دنیا برای داشتنت قطع کرده بودم چجور یادت نباشم گرفتارت نباشم