ته چشمات یه جایی بود که آدم قلبشو میباخت سکوتت بی تفاوت بود و چشمات کارمو میساخت
ته چشمات یه چیزی بود شبیه حسه تنهایی گناه و جرم من اینه تو , تو بی اندازه زیبایی ترکت کنم بگیره گریه ات کز کنی کنار دیوار بشکنی اما نترسی از سقوطه یک سپیدار
ترکت کنم بگیره گریه ات کز کنی کنار دیوار بشکنی اما نترسی از سقوطه یک
تماشا کن منو حالا نگو من رو نمیشناسی به من لبخند نزن بیرحم برو خودخواه احساسی
واسه جبرانه تنهاییت میخوام تنهای تنها شم تو هم دستامو خالی کن بذار از گریه دریا شم ترکت کنم بگیره گریه ات کز کنی کنار دیوار بشکنی اما نترسی از سقوطه یک سپیدار
ترکت کنم بگیره گریه ات کز کنی کنار دیوار بشکنی اما نترسی از سقوطه یک