میگه چرا تاچت فرق کرده میزنی آهنگه قدیمی آخه قدیما هر وقت میدیدمش یه آهنگ جدید یه برنامه نو بود
بهش میگفتم اینو همیشه که نور راهم چشای براقه تو بود میگه اون دستات دیگه دستای قدیم نیست میده بوی غریبه ها رو
هی میگه دیگه خود واقعیمو بد شناخته نمیخوره فریبه ما رو میگه اون دستات دیگه دستای قدیم نیست میده بوی غریبه ها رو
هی میگه دیگه خود واقعیمو بد شناخته نمیخوره فریبه ما رو
آدامسشو بد میجویید وسطه حرف جمع میدویید با دهن پر حرف میزد اونم حرف بد بیخودی
بد بود بعد هی میگفت بدبین شدی هی صداشو بلند میکرد دعوا راه مینداخت بعد هلم میکرد دروغاشم در سطح المپیکن
آه تا بحث درآمد میشد همه جا میشد ذی نفع میچاپید بیشعور بود ادب نداشت مهمون نشسته بود میرفت میخوابید
راجبه همه چی نظر میداد فکر میکرد عقله کله رد خله از خودش هیچی نیست صحبتاشم که همه نقله قوله میگه اون دستات دیگه دستای قدیم نیست میده بوی غریبه ها رو
هی میگه دیگه خود واقعیمو بد شناخته نمیخوره فریبه ما رو میگه اون دستات دیگه دستای قدیم نیست میده بوی غریبه ها رو
هی میگه دیگه خود واقعیمو بد شناخته نمیخوره فریبه ما رو یه زمان اون همه چیزم بود میگه درستم میگه ولی الان عکساشو میریزم دور اینه درستم اینه وقتی من احتیاج بهش داشتم اون گذاشت رفت گفت معذرت ما به درد هم نمیخوریم
رفتو گشتاشو زد بهتر پیدا نکرد حالا برگشته دستمالی و الکلی وقتی من احتیاج بهش داشتم اون گذاشت رفت گفت معذرت ما به درد هم نمیخوریم
رفتو گشتاشو زد بهتر پیدا نکرد حالا برگشته دستمالی و الکلی میگه اون دستات دیگه دستای قدیم نیست میده بوی غریبه ها رو
هی میگه دیگه خود واقعیمو بد شناخته نمیخوره فریبه ما رو میگه اون دستات دیگه دستای قدیم نیست میده بوی غریبه ها رو
هی میگه دیگه خود واقعیمو بد شناخته نمیخوره فریبه ما رو