شب بود در کوچه ها پر بود از وحشت

شب بود آکنده بود از نقشه ی غارت آن شب پیر و جوان هرسو هراسان

بود آرامش میهن گروگان بود آمد همراه او همراهی مردم

هر چه شرارت هر چه ناامنی در هیبت این هم صدایی گم آمد

با رعد و برق و ضرب شمشیرش سوراخ موش از ترس میجستن

کفتارها از خشم چون شیرش ای سایه پوش تیره جان پشت نقاب شب

نهان از وز وز بال مگس کی میرمد شیر ژیان ای که به غارت میزنی تیغ از کمین تیر از کمان

تا خون به تن باشد مرا تا جان به تن دارم بدان آیا اگر شمشیر من بیرون بیاید از

میان صد شرارت بشکند وقتی بیاید یک در هیبت این هم صدایی گم آمد

با رعد و برق و ضرب شمشیرش سوراخ موش از ترس میجستن

کفتارها از خشم چون شیرش

گاهی گیرم کند کبریت آشوبی

آتش به پا با دست لرزانش هر کس این جا بیاید در پی آشوب

بیچاره شسته دست از جانش هیهات از دست ما راه گریزی

نیست آشوبش مرگ ست پایانش آمد همراه او همراهی مردم

هر چه شرارت هر چه ناامنی در هیبت این هم صدایی گم آمد

با رعد و برق و ضرب شمشیرش سوراخ موش از ترس میجستن

کفتارها از خشم چون شیرش



Hamed Zamani Yegun Lyric

ZibaMatn.IR