من میدونم یه چیزی درونمه من میفهمم وجودشو حس میکنمش
درداشو میریزه تو من الانم دارم حال اونو منکعس میکنمش من میفهمم توقع دارن از من نباید منو غمگین ببینن
ولی میدونی یه بغضی تو گلومه بدجوری سنگین سینه ام من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه دکتر یکم دیره برا این حال بدجوری کرده این بار
ولی من بازم از پسش بر میام میتونی صدام کنی پیرمرد اینکار
دیوارا میخورن منو عقریه ها همو میکشن عقب
یه سری آدم چیزخورن جلو یه سریشونم چیز کشن عقب اسمش بده پولش خوب جنس تره دودش توپ
هه هیکلش غلط اندازه دماغو بگیری در میاد جونش زود اما نونش خون جر میده پیرهن منو دکمه هامو پاره میکنه تو نگاهش یه چیز میبینم که اصلا با من حال نمیکنه
پرخاش منفی حرفاش غم تو چهرش یه رد فحاش اون پره از مردم شهر و شهر پره از رد کفشاش من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه یاس یه شب نحس و ترس میگیره بحث بالا نمیدونست اینا بالاخره یه روزی اونم میده پس کارما
هی دست رو دست بی هدف بازیهاش همش بی روح
تو آینه با خودش دعوا اینقدر جیغو گریه تا بیاد ازش بیرون من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه من این بغضو میشناسم پره از دردای تازه از درون من فحش میده بهت پره حرفای کاذب
من این گرگو میشناسم تو خودم بزرگش کردم حالا هی برمیگرده تو من وقتی دروازه بازه