دستام میلرزه قلبم تند تند میزنه مگه چند سالمه که لب تیکم
گریزی پلکام میزنه اعصاب ندارم اینا هیچی نذاشتن برا من اینقدی به همه چی فک میکنم که حتی وقت فکر کردن به خودم ندارم ندارم جواب برای هر کاری که میکنم خودمو زخمی کنم خودم نسخه میکنم
نه میگم کجا میرم نه میدونم که کجام دور هم پیدا میشه یه بوی خوب بین گلا بعضی وقتا به خودم میام میبینم چپو راست پاره و لشم رو خاک پشت به زمین رو به خدا
بیست بار لب دهن پنج بار فندک من دو سه باری یه سه بار حبسو خداحافظ دردا قرمزی چشم من دقدقه ی هر روزمه به خودم رسیده آخر زور این بازوها
تا میخندم الکی حاله خودمو میگیرم درگیری با خودمه تهش خودم بعد میمیرم آزار و زور منم فقط رسید به قلمم مینویسم بغلش هدفون و پشتک میزنم
جوریم دیدم میگم بهم میگن عاقل نیست ته دریای غمو غصه ی من ساحل نیست