حالو هوای این روزام حالو هوای پاییزه جونم داره مثل برگ این درختا آروم آروم از تنم میریزه حالو هوای این روزام حالو هوای پاییزه جونم داره مثل برگ این درختا آروم آروم از تنم میریزه حالو هوای این روزام دلتنگی و غریبیه هر چی که هست هوای خوبی نیست...
من از آشوب بیزارم از این احساسه غم دیده از این تنهایی مطلق از این افسار پوسیده من از کابوس میترسم که هر شب همدمم باشه هراسو ترسو دلشوره چرا تو قلبه من جاشه ته دنیا همین جایی که من میگم شروع میشه همین جایی که قلبم با هجومت زیرو...
در عاشقی یکتا علی هم نور لایفنی علی هم جنت الماوا علی ای آفتاب اهل دین ای عشقه تو حق الیقین ای تکیه گاه مومنین بنگر به حاله ما علی هم حیدری هم صفدری هم نایب پیغمبری حقا که از خوبان سری ما قطره تو دریا علی دم میزنم از...
لعنتی گوش کن لعنتی گوش کن من دوست دارم آخرش باید من بمیرم تا از نگاه تو دست بردارم لعنتی دنیامو بهم ریختی لعنتی حالم خیلی داغونه تو چیکار کردی با دلی که تو خلوتش داره میشه دیوونه گاهی وقتا دلم از دنیا و هر چی که کنارشه پره گاهی...
این حرفا رو ولش , زدی قدش ولی بعدش اون حسه قشنگی که میگفتی ندیدمش اصلا بیخیال این حرفا به عشقه خودمون دوتا بگو کجا بریم فردا , این حرفا رو ولش ندیدمش جوابتو بعدش شاید آروم زیر لب گفتی نشنیدمش ما میگیم گفتی آره آخه دلم دوست داره این...
یه وقتایی دلم میگیره از تمومه طعنه ها کنایه ها گلایه ها اونایی که نبوده حقه من خدا پس چرا پس چرا یه وقتایی دلم میخواد بهت بگم از دلم وای از دلم وای از دلم دیگه دلی نمونده که بخوام برات ازش بگم اگه تو رفتن آرومت میکنه برو...
عاشق چشماتم خیلی خاطرخواهتم دلم یه جا گیره دلو احساسش بی تقصیره حالی که داره دله من یکم عجیبه اگه خب چیزی نمیگه واسه اینه که نجیبه حالی که دارم بین عشق و التهابه بین بودنو سرابه بین بیداری و خوابه دل اگه دیوونه نباشه دل نمیشه انتظار عشق همیشه...
وای از این دل که عذابم شده صاحب عقلو رگ خوابم شده وای از این چشم به در دوخته وای از این یار پدر سوخته وای از این حاله پریشونه من ای وای از این بخت دگرگون من صاحب دنیای خودم نیستم دلخوش به فردای خودم نیستم عشق همه دار...
اینقدر نگو تو قلبتو نمیدی تو به هیچکس لابد یه نفر هست اینقدر نگو قلبتو کردی چرا بن بست دیوونه و داغون و پریشون چشماشم شاید نمیدونه که این جوری فداشم درگیر دمو بازدم اون نفسهاشم شاید نمیدونه اسیر خنده هاشم قلبم رو تو ویترین گذاشتم نزنید دست لابد یه...
از کجا اومدی من که تو حبس بودم من که عمری زندونیه این قفس بودم تو به من دادی حسه آزادی تو به قلبی که سالها مرده بود دوباره حق زندگی دادی بده من درداتو آخه دلم فقط آروم میگیره با تو نگیری نگاهتو نبندی چشاتو میدونی هیشکی نمیتونه بگیره...
اومدی تو این دیار برای چی طفلکی میخوای بجنگی تو با کی نزدی کتاب تاریخو ورق آره گولت زدن این بار نمیدونی اینجا شهر شیعه هاست مردمونش قهرمونن سالهاست برو بگو به اون رئیسای خرت این طرفی پیدات بشه میبرنت دیگه نمیبینی تو رنگه زندگی رو حواستو جمع کن نکن...
وقتی که نیستی درگیره خونه در و دیوار میگیره بهونه نمیدونم چبکار کردی تو با این دله دیوونه آهای آدما یه نفر اینجا دیوونست یکی که واسه رسیدن به عشقش دنباله بهونست دلواپسم نذار خسته شدم از تکرار تو که میدونی دوست دارم پس سر به سرم نذار آخ دلم...
اونی که باید باشه خودش باید پیدا شه خودش باید پیدا شه اونی که لایق باشه حستو بیخیال این دله بیقرار از تو عروسک میسازه اونکه به حرف دلش میره آخر بازی میبینه که میبازه حستو بیخیال این دله بیقرار از آدما چی میدونه اون نمیدونه به هر کی بها...