من خسروت بودم نه فرهادت از عشق میمردم نه در یادت نامه ات تا سحر با عشق بوییدم نامه ات تا سحر با عشق بوییدم بوی گلهای جنون میداد فریادت بوی گلهای جنون میداد فریادت زندگی پیچیده شد چون کاغذی در مشت دست تو سهراب تقدیر مرا میکشت اشکهای آسمان...