متن بابک افرا

بلعیده کنگر انداخته لنگر
هرجا میریم یه رد پایی از کوویده اعصاب ما رو این هفت هشت ماهه جویده
بلعیده کنگر انداخته لنگر نمیره از رو این بچه پررو
هرجا میریم تشریف داره این خیر ندیده موی دماغ کار و تفریح و خریده
بلعیده کنگر انداخته لنگر کوتاه نمیاد بدجور...

میروی و مژگانت فتنه ها بینگیزد
میروی و میریزی خون خلق و میدانی خدا منو قربونت کنه ایشالا
قربون چشمونت کنه ایشالا کجا میری فلونی ترسم بری و بمونی
دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
در قمار عشق ای...

حاجی فیروزم بله سالی یه روزم بله
سالی که گذشت سال بد بود سالی بدو بد ز بد و بدتر بود
ای سال برنگردی بری دیگه برنگردی ای سال ببین چه کردی با همه بد تا کردی
سر چه پدر کشتگی با ما پیدا کردی ای سال ببین چی کاشتی...

تو ای تو دوای همه دردای ما
تو با تو گلستون میشه فردای ما ما دلخوشیم از اینکه تویی یار ما
تو دکتر مایی و پرستار ما گرچه تب اومد نترسم ولی
چون تویی بقراط و تویی بوعلی وقتی تو هستی نمیترسه دلی
شما که باشی دل ما محکمه هرچی...

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور غم مخور این دل غم دیده حالش به شود دل بد مکن غم مخور
این سر شوریده باز آید به سامان غم مخور غم مخور دور گردون گر دو روزی بر مراد...