ای که همه جانی سرو جان به فدایت شده ام چو اسیری در بند نگاهت ای که رخ ماهت همچون رخ مهتاب من شب زده بیخواب مجنونمو بیتاب توام ای جان در قلب منی پنهان ای باده ی نوشینم هم دردی و هم درمان توام ای جون در قلب منی...
این دله منه آخه این همه جونمم بدم واسه تو کمه مهربونه من اینجوری که من تو رو میخوامت بیشتر از همه اینو میدونم یکی یه دونه م جونه تو دیگه بسته به جونم تو عزیزمی همه چیزمی تا همیشه پیشه تو می مونم تو برام مثله نفسی نبینمت دلواپسی...