توی دنیایی که مسلمونی واسه ی خیلیا نمیصرفه سینه های مسلمونای جهان غرق درده لبا لب از حرفه وقتی دستای ما رو قطع کنن چجوری میشه نون بازو خورد جا داره جون بدیم که واسه ی دین دختری بی گناه چاقو خورد جا داره جون بدیم که این دنیا واسه...
از برجو باروهای سیمانی از زنده های مرده دلگیرم ای سنگ آدمها خداحافظ با این قطار از شهرتون میرم از عابرای بی صدا خستم اینجا همه مردن پر از روحه باید برم اونجا که تو خاکش هر آدمی یه برج نه کوهه من گور خوابه زنده ها بودم بسه منو...
تویی برگشتی و میگی که حرفت تنها جنگت نیست نشونه غیرتت تنها همین تیر و تفنگت نیست تویی برگشتی و انگار میخوای فانوسو برداری تو خوب از نقشه ها از معبرا از ما خبر داری تویی وقتی گلوله چاره گر میشه که تو قلبای این مردم امید و عدل جاریشه...
زخمای شونتو ببند محکم باید این راهو باب میل کنی بذار همراه ها قطار بشن تو باید شونه هاتو کنی از تویه این اتاق هم میشه نبضه دنیا رو تویه دست گرفت تو زمین خودش تویه غربت بی هوادار ازش شکست گرفت میخندمو دلگیرمو میبینمو میمیرمو از این دنیا بیزارم...
بی پا و سر میام پیشت خالیه جام ای عشقه ناتمام فرمانده السلام سرباز لشکریم فرمانت میبریم در پای پرچمت از جان هم بگذریم ای عشقه خاصو عام راهیه کربلام من عبد و تو امام یا نفس لا تخشیْ من الکفار وأبشـری برحــمة الجبار یا نفس لا تخشیْ من الکفار...
من از مشهد من از تبریز از شیراز و کرمانم من از ری اصفهان از رشت از اهواز و تهرانم نمیدانم کجایی هستم اما خوب میدانم هوایی هستمو آواره ای در مرز مهرانم هوایی هستمو آواره ای در مرز مهرانم اگر آواره ام قلبم در ایوانه تو جا مانده دلم...
شب بود در کوچه ها پر بود از وحشت شب بود آکنده بود از نقشه ی غارت آن شب پیر و جوان هرسو هراسان بود آرامش میهن گروگان بود آمد همراه او همراهی مردم هر چه شرارت هر چه ناامنی در هیبت این هم صدایی گم آمد با رعد و...
آغار ما تویی و ما تویی بی تو مسیر عشق به آخر نمیرسد بر سردر سرای محبت نوشته اند با سر کسی به محضر دلبر نمیرسد در راه جابر این همه عمار و میثم است , در راه جابر این همه عمار و میثم است باز این چه شورش است...
هم مرگ بر جهان شما نیز هم رونق زمان شما نیز بگذرد و این بوم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز آب عجل که هست گلوگیر خاصو عام بر حلقو بر دهان شما نیز بگذرد آب خزان نکبت ایام ناگهان بر باغو بوستان شما...
دوباره چرخ میزنم شبیه یک مسافرم و میروم دبی ونیز لاهه , بن از اصفهان به آنکارا از آنکارا به آمریکا از آمریکا سوار بر قطار مرگ تا ژاپن چه حالته شناوری گرفته حرکت زمین درست مثله بازی ستاره های بارسلون لباسهای راه راه و گریه های قاه قاه و...
دیگه هیچ اسب سفیدی هوسه تاخت نداره بازی خوردیم بازی خورده برد یا باخت نداره مردای نبرد اسباشونو دست گاری میدن میشناسم سوارایی رو که دارن سواری میدن از شجاعت ادعاهاشو به حد کافی دارن هر کدوم تو پستو چند تا سپر اضافی دارن این وسط یه ترسه تو جونمه...
حسه خوبی داره امشب دلمو تا حرمت میکشونه به دله من کسی جز تو حالمو نمیدونه میدونم دل رو سیاهه ولی عاشق تو بوده همیشه اگه دستاشو بگیری یا علی میگه و از جاش پا میشه تو میتونی که ببخشی چیزی از بزرگیات کم نمیشه عمری این درو اون در...
سر زده بر کوی دلم سوی دلم نازنین یار و نگارم آرامه جانم در شد یک دله شد با دله بی کسو کارم تا دل ستانم میروم منزل به منزل رو به سویش , تا ببینم بار دیگر ماه رویش مکتبو دفتر و منصبو لشکر در بر دلبر باید رها...
توی دنیایی که مسلمونی واسه ی خیلیا نمیصرفه سینه های مسلمونای جهان غرق درد لبالب از حرف وقتی دستای ما رو قطع کنن چه جوری میشه نون بازو خورد جا داره جون بدیم که واسه ی دین دختری بی گناه چاقو خورد جا داره جون بدیم که این دنیا واسه...
با عشق این قصه شروع میشه اون جا که عطر یاس میپیچه من مردمی رو میشناسم که دنیا کنار عشقشون هیچه آتشفشان تو قلب مرداشه کوهن که سر به زیر و آرومن من رشته کوهایی رو میشناسم که از ته دنیام معلومن مشق شهادت میکنن مردای این خاک از روی...