منو به هم میریختی با کارات فقط تو روی من اثر داشتی از اینکه من چقدر دوست داشتم تو بهتر از همه خبر داشتی به هر دری زدم که آروم شی اصلا من اومدم که آروم شی منو بهم میریختی با کارات برام همیشه دردسر داشتی تو ساز رفتنت همش...
به چشمام اعتمادی رو ندارم که دارم بهت دلم تا پیشته محاله جایی بذارم بره محاله رنگ چشمایی که داری رو یادم بره یه حالی میشم هر بار که با تو نفس میکشم نه از عشقت پشیمون میشم عشقم نه دست میکشم نمیبازم چون هرچی میکشم از شکست میکشم مگه...
بدترین قسمت عشق انتظاره اونی که عشقتو تنهات بزاره غم عشق و عاشقی یکی دوتا نیست غم عشق و عاشقی هزار هزاره بس که دلت گیر میشه زود به زود دیر میشه عشق فقط حریف سرنوشت و تقدیر میشه دلو دادم رفت اسم خودمو یادم رفت چه کلاهی دوباره سر...