هر که هستی باش می پرستی باش دل نبستی باش مهر من افتد به دلت ای کاش ای لبت باده مستیه ساده درد آماده داغه تبت بر تنم افتاده ای حریقه تنه تو جانه مرا سوخته ای لبت طعمه عسل را به من آموخته نقش اندامه مرا از تو تراشیدن...
سفره ی عقد روی سفره ی خون , خون بهایی به سنت معمول دختر از خانواده ی قاتل پسر از خانواده ی مقتول دخنری با هزار رویا که پشته یک کینه نقطه چین میشه میره مقتول حکم شه خون و با خون بشوری این میشه امشب شبه عروسیه خونه شاهد...
کسی خبر نداره امشب از این دله خون م کسی خبر نداره امشب از این دله خون م بگو دردت به جونم , های , های , های , های نذار از زیر تور کسی اشکاتو ببینه نذار از زیر تور کسی اشکاتو ببینه بگو بله های , های بله...