محاله بعد از تو یه شب دووم بیارم نباشی از حال خودم خبر ندارم نبینم اون روزو که رفتی از کنارم سکوت تو بغض منو شنیدنی کرد نگاه تو حال منو خریدنی کرد منو رها نکن که میمیرم از این درد تو حق گریه های منی بغض توو صدای منی...
گفتم گفتی نگو وقتی نمیمانم گفتم پشیمان میشوی گفتی نمیدانم گفتم نمیپرسی چه می آید سرم بی تو گفتی نه میدانم نه میپرسم نه میمانم از آنچه می آید سرم با رفتنت گفتم گفتم که هرکاری کنم یاد تو می افتم انقدر گفتم باش گفتم باش گفتم که بر هرچه...
مثل ابر بهار میبارم حال و روزم شبیه پاییزه اونی که با تو بوده میفهمه چقدر غم انگیزه ای همه دار و ندارم کم نشو از روزگارم جون اینکه بی تو باشمو ندارم بعد تو حالم عوض شد تازه قلبمو شناختم همه زنگیمو با فکر تو ساختم با من باش...
حالم خوش نیست مثله اونکه درد عالمو کشید ولی پاره ی تنش باز عید امسالو ندید , مثله خونمون که خاموشی گرفت مثله اون سالی که مادرم فراموشی گرفت عمرمو کشتم پای این خاطره های سردم با توام دنیا با توام بی رحم بذار چند سال عقب برگردم یاد تو...
چنان مردم از بعد دل کندنت که روح من از خیر این تن گذشت گلایه ندارم نرو گوش کن تو باید بدانی چه بر من گذشت تو باید بدانی چه بر من گذشت زمانی که دیدم کجا میروی تقاصت همین است عزیز دلم که بنشینی از کشتنم بشنوی با تمام...
چشمای تو یعنی دریای سینه ریز یعنی یه برکه با آرایش غلیظ چشمای تو یعنی آیینه ی خودم من بی چشای تو شاعر نمیشدم حستو ازم نگیر که از هوای تو بگم من ترانه خون شدم که از چشای تو بگم چشمای تو غزل سکوته تو یه مثنوی اگه ترانه...
اون که یک سال پشت هم ممتد بی دلیل و بهونه خیلی بد زنگ آخر منو کتک میزد اون که چند سال رو همین گردم کیفشو تا کلاس میبردم جاش ته بستنیشو میخوردم ناظمی رو که دید باهوشم گفت یه روز این چیه که میپوشم جلو دنیا گذاشت توو گوشم...
رفتنت نزدیکه چون دلم آشوبه چون درست چند وقته خیلی حالت خوبه دستمو نمیگیری یعنی قلبت اینجا نیست عشق من خانومم درد تو اینا نیست بری چی میمونه برای من آخه من غیر خنده های تو مگه چی دارم تو بگو آخه کی پای این یکی شدن همه دنیاشو داده...
یه دنیا خاطره ات تو رو یادم نیاره که یک شب فکر تو منو راحت بذاره چه کردم با خودم که مرگو زندگی برام فرقی نداره محاله مثله من تویه این حاله بد کسی طاقت بیاره که تو هر ثانیه ام تو رو اونجا نبینم که بازم تا ابد به...
مثه چشامی مثه نفس کشیدن شدی برام هوامی برو به هر کی پرسید ازت چرا باهامی بگو خدامی تنه تو باغ تو تویه هر یه پلکی که میزنی اتفاقه تو که تو خونه می کل این جهان به چشمم همین اتاقه مثه قلبم مثه رویام مثه جونم مثه چشمام میدونم...
حالم بد میشه یه تریلی غم از روم رد میشه مادرم میگه چته بیخودی باز اسمش اومد دیوونه شدی میگه چیه باز این حالت شده خجالت بکش چهل سالت شده میگه با خودش باز شد عین روح زیر لب میگه این شب میره کوه رفیقام میگن بسه بیچاره بعد پشتم...
این زندگیمونه یه سفره ی خالی کف خونه این زندگیمونه با ما کسی جز ما نمی مونه هر روزمون اینه آیینه مون حتی ما رو نمیبینه هر روزمون اینه تشویشو بغضو حسرتو کینه روزا هلاک نون شب نون زدن تو خون بیرونو تو زندون این زندگیمونه چاقوی تو مشتم جا...
موندم زخم خوردم از قلبم چون نمیشد از عشق برگردم با غرورم یه شهر همدرده بس که شعرامو زندگی کردم من یه عمر تمامه دردامو قصه کردم برای یک دنیا شعر گفتم برای این مردم که تو حرفامو بشنوی تنها , بشنوی تنها من از این درد از جنگیدن با...
چشاتو بگیرم یه روز از خودم صداتو صداتو چه باید کنم اصا راه که میرم تو هر جای شهر هواتو هواتو چه باید کنم هواتو بگیرم یه روز از خودم دارم دور قلبم قفس میکشم یقین دارم عطرت تو اون نقطه هست تو هر جا که راحت نفس میکشم به...
بر تن مکن این را چون عشق در جانه تو نیست این حجره داران را مبین این جامه دکان تو نیست از هر چه تزویرت کند این جامه یعنی دور شو حتی سلیمانی اگر این جامه یعنی مور شو این بر تن میکنی تا عشق را لایق شوی در آسمان...
حس میکنم این آخرین روزایه با هم بودنه باید برم وقتی دلت با رفتنه میرم ولی هر جا برم رویای تو صد سال دیگم با منه میرم ولی یادم بیفت هر جا چراغی روشنه من آرزویی بعد تو ندارم بخوام کنار تو بذارم بری دووم نمیارم این زندگی رو بعد...