سوگلی جان من یاره دردانه ام خنده ی دلربایت کرده دیوانه ام آتشی زدی به دل با نگاهی به من برده ایمانمو آن دو ابروی خم چه دلبرانه آمادی به دلم نشستی پیمان عشق و عاشقی به دلم تو بستی در موج گیسویت مرا غرق کردهای تو برای زنده ماندنم...