امشب به بر من است آن مایه ناز یا رب تو کلید صبح در چاه انداز ای روشنی صبح به مشرق برگرد ای ظلمت شب با من غم دیده بساز حبیبم را میخوام حبیبم اگر خوابه طبیبم را میخوام حبیبم را میخوام حبیبم اگر خوابه طبیبم را میخوام خواب است...
با من بمون همیشه که زندگانی بدون چشمات برام نمیشه بی تو تنهای تنهام تب جدایی با قلب تنهام سنگ است و شیشه عشقی که با تو داشتم بی بودن تو مثل عذابی دیرینه میشه مثل غروب سرد زمستون تاریک و سرده منو نرنجون بیا با هم بمونیم مثل کبوتر...
تو رفتی ندیدی چه تنها شکستم با من چه کردی از این دوری قلبم یه دنیا گرفته من آروم ندارم همش بی قرارم با من چه کردی هنوز چشم به راهم به جاده ست نگاهم دنیام بی تو دیگه رنگی نداشت عمرم گذشت کی برمیگردی هر کی بعد تو دید...
چی شد که عاشقت شدم اسیر چشمونت شدم من تو رو خیلی دوست دارم چطور فراموشت کنم عشقو تو یاد من دادی قشنگی رو بهم دادی حالا که عاشقت شدم چطور فراموشت کنم وقتی که بارون میباره من زیر بارون یاد گریه هات میفتم آروم آروم دیدنه بارونه چشات بی...
یاد تو تا نفس هست باهامه دیدنت لحظه هامه یاد تو تا نفس هست باهامه دیدنت لحظه هامه تو میدانی که در قلبم غمه عشقت نشسته نمیدانی که بعد از تو چه در سینه م گذشته همه گفتند که دیوانه م یه گمگشتم یه مجنون گهی خوبم گهی غمگین یه...
من مگه یار نمیخوام دل و دلبر نمیخوام یکی که شکل خودم مثل من باشه برام ای خدا چرا چرا یکی پیدا نمیشه چرا هیشکی یار این دل تنها نمیشه من از عشق و عاشقی چیزی ندیدم هر چی گشتم باز به تنهایی رسیدم آخه هیشکی یار دیوونه نمیشه کسی...