چه شبایی رفتن چشم رو چیا بستم اونکه رفت دیگه اصلا از چیزی نمیترسم میدیدم داره میره میره مثل یه غریبه موندم تو نیمه راه و دیدم دست تکون میده حال منو نفهمید و رفت ازم خسته شد ندید که بی اون خوردم زمین و مردم از اینکه شکستم جلوش...
روزای خوب رفتن چه زود از من و تو دیگه چیزی نموند پاییز اومد بارون گرفت زد تورو از توی قلبم پروند نمیشه از یادم بره اون همه قولی که دادیم به هم چی موند از اون روزا برام به جز یه سیگارو قدم زدن خوش نمیگذره دیگه این شبا...
تو میدیدی من چه تنهام که میلرزه اشک تو چشمام اما نیستی نه تو به آرزوت رسیدی کاشکی بودی و میدیدی اما نیستی نه من تموم شدم تا همیشه تا همیشه خیسه بارون پشته شیشه من همونم که تو عشقت زندگیشه تا همیشه دیگه دیره کسی جاتو نمیگیره داره از...
این جنگ و دعوا ها رو اون قهر و آشتی ها رو میگفتی بهم چقدر حست بهم کمه ببین حرفهای بیخودت خاطراتت با منه هنوز توو فکرتم قلبم میزنه دلم تنگته با اینکه تو دلت برام تنگ نمیشه ببین اینجا توو قلبم جاته همیشه لعنت به عشقی که بد شد...